مستي عشق
دل که آشفتهي روی تو نباشد دل نيست
آنکه دیوانهي خال تو نشد عاقل نیست
مستی عاشق دلباخته از باده تو است
بهجز این مستیام از عمر دگر حاصل نیست
عشق روی تو در این بادیه افکند مرا
چه توان کرد که این بادیه را ساحل نیست
بگذر از خویش اگر عاشق دلباختهای
که میان تو و او جز تو کسی حایل نیست
رهرو عشقی اگر خرقه و سجاده فکن
که بهجز عشق تو را رهرو این منزل نیست
اگر از اهل دلای صوفی و زاهد بگذار
که جز این طایفه را راه در این محفل نیست
بر خم طره او چنگ زنم چنگزنان
که جز این حاصل دیوانه لا یعقل نیست
دست من گیر و از این خرقه سالوس رهان
که در این خرقه بهجز جایگه جاهل نیست
علم و عرفان به خرابات ندارد راهای
که به منزلگه عشاق ره باطل نیست
مستي عشق / روح الله خميني
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* عكس تزئيني ست
آنکه دیوانهي خال تو نشد عاقل نیست
مستی عاشق دلباخته از باده تو است
بهجز این مستیام از عمر دگر حاصل نیست
عشق روی تو در این بادیه افکند مرا
چه توان کرد که این بادیه را ساحل نیست
بگذر از خویش اگر عاشق دلباختهای
که میان تو و او جز تو کسی حایل نیست
رهرو عشقی اگر خرقه و سجاده فکن
که بهجز عشق تو را رهرو این منزل نیست
اگر از اهل دلای صوفی و زاهد بگذار
که جز این طایفه را راه در این محفل نیست
بر خم طره او چنگ زنم چنگزنان
که جز این حاصل دیوانه لا یعقل نیست
دست من گیر و از این خرقه سالوس رهان
که در این خرقه بهجز جایگه جاهل نیست
علم و عرفان به خرابات ندارد راهای
که به منزلگه عشاق ره باطل نیست
مستي عشق / روح الله خميني
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* عكس تزئيني ست