رزم دستان
.
.
.
دستاي به جاي سپر، ژوبين ميلههاست...
دستاي به جاي حقارت باتون...مليلههاست...
من در خطوط قائم ميلهها باز..
رازي ميان استقامت رازها شنيدهام...
دستاي به التماس سرانگشتان گرم...
دستاي به تبسم فردا ، در آستانههاست...
من در خطوط قائم ميلهها «هنوز»...
رازي ميان استقامت رازها شنيدهام...
دستاي كه از دو سو به ديوار گرفتهاي...
دستاي كه دست من سپردهاي ، سپر نداشت...
.
.
.
.
.
دستاي به جاي سپر، ژوبين ميلههاست...
دستاي به جاي حقارت باتون...مليلههاست...
من در خطوط قائم ميلهها باز..
رازي ميان استقامت رازها شنيدهام...
دستاي به التماس سرانگشتان گرم...
دستاي به تبسم فردا ، در آستانههاست...
من در خطوط قائم ميلهها «هنوز»...
رازي ميان استقامت رازها شنيدهام...
دستاي كه از دو سو به ديوار گرفتهاي...
دستاي كه دست من سپردهاي ، سپر نداشت...
.
.
.