بي تو              

Tuesday, December 15, 2009

تولستوي 1

از آن‌جايي كه پيوندي خوني با تولستوي معظم پيدا كرده‌ام ، اخبار و دركل هرآن‌چه مربوط به او بشود با علاقه پي مي‌گيرم...تقريباً هرچه كتاب مهم راجع به اوبوده است نيز تهيه كرده‌ام و هر از گاه نمط-اي مي‌خوانم و از آن سيد بزرگ‌وار حال‌ها مي‌برم...
باري...در فيلم آخري كه راجع به تولستوي و رابطه‌اش با سوفيا ساخته شده است ، كريستوفر پلامر نقش او را بازي مي‌كند...و البته پلامر چه جفنگياتي كه راجع به تولستوي در مصاحبه‌ها نمي‌گويد....گفتند بازي‌گر ، نه منتقد نه تحليل‌گر...بد ني‌ست گاهي از دري‌وري‌هاي خود بكاهيم...و البته خانوم هلن ميلر با آن لهجه‌ي تابلوي بريتانيايي نقش سوفياي عاشق ِخشم‌گين را بازي مي‌كند كه 48 سال زنده‌گي پرتب و تاب با ديوانه‌ي قديس‌اي چون لئو تولستوي داشت...براي آن‌كه حالات و وضعيت تنش‌هاي لئو با سوفياي عاشق را بفهميد...حتماً حتماً « سونات كرويتزر» تولستوي را بخوانيد ( اين داستان بلند را مرحوم مهندس كاظم انصاري سال‌ها پيش ترجمه كرده است)...بي‌نظيرترين كتاب آن عالي‌جاه است...مردي معشوق‌اي براي هم‌سرش پيدا مي‌كند تا به آن بهانه شر هم‌سرش را كم كند...اين رابطه‌ي رازآميز و عشق خيره‌كننده و ناياب سوفيا ( كه در ضمن عاشق بودن او ابدا به معناي از موضع ضعف وارد شدن نبوده است)...اين عشق مختص روسي كه راست كار گلشيري و شاملو بوده است چون آنان در پي زنان‌اي معشوق-نوكر-منشي-فيش‌بردار-تايپيست-تندنويس-كهنه‌شور-بچه‌زا-كدبانو-روشن‌فكر دهاتي بودند كه كاري با مراكز روشن‌فكري زنانه نداشته باشد ( كه البته اين آخري با تجربه‌ي شل بودن بند تنبان زنان در اين مراكز كمي معقول و هوش‌مندانه و البته مدرن به نظر مي‌رسد...دو نقطه واقعيت به توان دي)

در فرصت‌‌هاي به‌تر يادداشت‌هاي خودم راجع به اين زنده‌گي زناشويي كه از قضا براي نوشتن يك نمايش‌نامه تهيه مي‌كردم را در همين وب‌لاگ منتشر خواهم كرد...