بي تو              

Saturday, December 12, 2009

فكاهه

نجم‌الدين شيرازي را يادتان هست؟...برنامه‌ي صبح جمعه با شما را چه‌طور؟...نجم‌الدين شيرازي يكي از خواننده گان فولكلور و روحوضي‌خوان قديم شيرازي‌ست كه اگر در خاطرات‌تان هنوز مانده باشد ، آهنگ مشهور « عَمَلَه دستَه دَسته...عمله خورد و خسته...ديگه نمي‌رُم ديگه...نمي‌رُم ديگه...نمي‌رُم ولايت » او را يادتان خواهد آورد...البته اين آهنگ با صداي يك بازي‌گر تله‌وزيوني نهاوندي دوباره بر سر زبان‌ها افتاد...نام او را لابد خوب به ياد داريد...
فكاهي‌خواني نجم‌الدين را از دست ندهيد...

نجم‌الدين شيرازي
.
.
.
نشستن به تماشاي فيلم‌هاي soft porn تينتو براس ايتاليايي سگ‌اش مي‌ارزد به خرعبلاتي هم‌چون دجال (antichrist) فون تريه كه بايد به ياد تاركوفسكي هم باشد...روح پاراجانوف شاد...اين چند وقت هرچي از سينماي به اصطلاح واژگون هنري ديدم چيزي در حد 5*2 فرانسوا اوزون بوده است...كجايي اندي وارهول گرامي كه نام‌تان را لك و پيس كردند اين دجالان...
.
.
.
خب همه‌تان درباره‌ي الي را ديديد؟...تب تند شاش‌تان نشست؟...بگذاريد چند كلام مصدع شوم:

اصغر فرهادي به شدت متأثر از سينماي داردن‌ها درباره‌ي الي را ساخت كه قرار است سينماي انسان‌هاي نه سياه باشد نه سفيد...اما آقاي فرهادي اگر جيگر داشت به‌جاي يك ببوگلابي مثل نامزد الي ، صابر ابَر ، كه توي فيلم آشغال سه زن معركه بود ، يك شخصيت پرتنش همه‌چيزباخته مي‌گذاشت...آن‌وقت مي‌ديديم باز هم مي‌توانست اين فيلم را جمع‌-و-‌جور كند يا نه؟...اساس فيلم به نظر من فرار فرهادي از وضعيت صابر ابر بود...و او هوش‌مندانه طفره رفت...طفره‌اي كه مزه‌ي يك اوسكار نقلي را خواهد داد...به حمدالله...