دنياي بعدي
اگر در دنياي بعدي از تخم يك لاكپشت بيرون بيايم...اگر راسو ، پدربزرگ مادري من بشود...اگر يوزپلنگ ، پدر نامشروع من باشد...اگر داروكاي كه به چشمان نيما روي درخت بارانخورده زل زده بود و او را به سرودن شعري تاريخي تشويق كرده بود...اگر درست همان داروك ، در نوبت قبلي زندهگيم بوده باشم...خودم را هرگز نميبخشم...چون هزار سال است درتقويم جلالي خويش ، آرزو دارم خدمتكار خانهي شارون استون در دروازهي ستارهگان باشم...
منتظر اسكيس سينمايي بعدي باشيد...كه پيشاپيش تقديم ميشود به روان هوشيوار و ناآرام فيليپ كي.ديك عزيز...
منتظر اسكيس سينمايي بعدي باشيد...كه پيشاپيش تقديم ميشود به روان هوشيوار و ناآرام فيليپ كي.ديك عزيز...