براي آندسته از دوستداران هنجاردوست آنارشينما
هيچوقت فون تريه را دوست نداشتم...به نظرم فون تريه با همان اولين فيلم معركهاش اروپا به انحراف رفت...نميدانم...
واقعاً نميدانم فيلم حال به هم زن مالنا با فيلم آشغال اروپايي رومنس چه فرقاي دارد؟...يا فرقاش با يك سانتيمانتال تي وي مووي شبكههاي محلي چيست؟...
نمايش خشونت جنسي مد روز به همان اندازه براي من مزخرف است كه ليسبازيهاي نخنماي عاشقانه قجري مرا به فلش نئوني پلههاي دستشويي راهنمايي ميكند...اگر نمايش فنتزيهاي جنسي يعني تابوشكني...خب بايد آنتونيوني و فلليني را جزو دهاتيها حساب كنيم كه اوج جسارتشان برهنهگي بوده است...
سينما به خيال خودش فكر ميكند به سن بلوغ رسيده است و گردن كلفت است...فكر ميكند از ادبيات مستقل شده است...براي خودش خانهاي كرايه كرده است...خودش خرج خودش را درميآورد...حتي توانسته غولهاي بدعنق بزرگي چون فاكنر را به سوي خود بكشاند...فكر ميكند با مادرش ادبيات كاري ندارد...گهگاه اداي ديناي ميكند...و بعد هر وقت هوس كرد به مادرش تجاوز ميكند...
اگر از من بپرسند جورج روي هيل روشنفكر است يا فلاني ، با همان روزنامهي لو فيگاروي جناب فلاني دهن مكدونالد چشيدهام را پاك ميكنم و گلوي بطري پپسي را به لبام ميچسبانم و ميگويم:
اروپا حالا حالا بايد دين خود به هاليوود را بپردازد...
سينماي غلطگير به دست منتقدان عشق b-movie...هنوز دين خود را به فيلمهاي low budget عاليجناب راجر كورمن نپرداخته است...هنوز بايد به رمز و راز انقلاب سينماي horror جورج رومرو احترام بگذارد...اگر ياساجيرو اوزو عاشق ارنست لوبيچ بود...اگر فاسبيندر با داگلاس سيرك درجه دو حال ميكرد...
پس بگذار از همان خواهران برونته بخوانم و به سينماي اروتيك از جنس پائولو كوييلو كاري نداشته باشم...
نمايش خشونت جنسي مد روز به همان اندازه براي من مزخرف است كه ليسبازيهاي نخنماي عاشقانه قجري مرا به فلش نئوني پلههاي دستشويي راهنمايي ميكند...اگر نمايش فنتزيهاي جنسي يعني تابوشكني...خب بايد آنتونيوني و فلليني را جزو دهاتيها حساب كنيم كه اوج جسارتشان برهنهگي بوده است...
سينما به خيال خودش فكر ميكند به سن بلوغ رسيده است و گردن كلفت است...فكر ميكند از ادبيات مستقل شده است...براي خودش خانهاي كرايه كرده است...خودش خرج خودش را درميآورد...حتي توانسته غولهاي بدعنق بزرگي چون فاكنر را به سوي خود بكشاند...فكر ميكند با مادرش ادبيات كاري ندارد...گهگاه اداي ديناي ميكند...و بعد هر وقت هوس كرد به مادرش تجاوز ميكند...
اگر از من بپرسند جورج روي هيل روشنفكر است يا فلاني ، با همان روزنامهي لو فيگاروي جناب فلاني دهن مكدونالد چشيدهام را پاك ميكنم و گلوي بطري پپسي را به لبام ميچسبانم و ميگويم:
اروپا حالا حالا بايد دين خود به هاليوود را بپردازد...
سينماي غلطگير به دست منتقدان عشق b-movie...هنوز دين خود را به فيلمهاي low budget عاليجناب راجر كورمن نپرداخته است...هنوز بايد به رمز و راز انقلاب سينماي horror جورج رومرو احترام بگذارد...اگر ياساجيرو اوزو عاشق ارنست لوبيچ بود...اگر فاسبيندر با داگلاس سيرك درجه دو حال ميكرد...
پس بگذار از همان خواهران برونته بخوانم و به سينماي اروتيك از جنس پائولو كوييلو كاري نداشته باشم...