سينماتوگرافيا 1- روبر برسون
روبر برسون در دو سطح روايي ِهميشه در موازات هم ، مدل سينماتوگراف خود را پياده ميكرد...او سينماتوگراف را در همان باندهاي جداي sound over نشسته بر منطق سينمايي مياننويسها ميديد...
روبر برسون ، كمتر، هراس رُنه كلهر را داشت كه حركت را جايگزين اين كودك تازه نطق بازكرده كند و در تاتيهاي تصويري خود به ديتهيلها به جاي هر مدخل زباني رجوع كند...راوي ِروبر برسون در سطح جديدي از صداي ِجانشين ِمياننويس و فراخواني ِشاهد غائب (با تمامي ِصفات يك راوي) سعي داشت از تصادم سكون اشياء ، كه بازيگر نيز جزوي از شيء درون قاب بود ، با حركت در قابهاي ايستا به سينماتوگرافياي برادران لوميهر پايبند باشد...روبر برسون ستايندهي جدي روح پاسكالاي بود كه پيشتر در شيرجههاي مواج ابل گانس نيز آنرا ميديدي...