بي تو              

Friday, May 11, 2007

خاطره‌نوازي

if I were a rich man / Topol

(بازي‌گر پشمالو و خيکی ِ فيلم « ويولن‌زن رویِ بام » که به نام توپول هم معروف است هم در اين فيلم قهرمان فيلم است و هم مي‌خواند...الحق sound track معرکه‌اي دارد. درکل شيفته‌یِ ملودي‌هایِ ‌جهودي هستم...اين فيلم به نظرم به‌شدت متأثر از تابلویِ مشهوري از نقاش مشهور «مارک شاگال» است...نقاشي‌که صادق هدايت شيفته‌یِ او بود و نقاشي‌هاي‌اش نسخه‌یِ دست‌چندم‌ایِ آن‌ها بودند...بگذريم ، اگر کسي مانند من از اين فيلم به‌شدت صهيونيستي خاطره‌یِ خوش و خنده‌دار دارد ، حتماً گوش بگيرد.)
.
.
.
the bonny swans / Loreena McKennitt


بانویِ كانادايي (اصالتاً ايرلندي-اسكاتلندي) سبک New-Age / Celtic را که همه مي‌شناسند؟...حتماً‌ ترانه‌یِ مشهور TANGO TO EVORA را شنيده‌ايد؟
.
.
daddy sang bass / Johnny Cash

redemption song / Johnny Cash

جاني کش هم که گفتن ندارد...آن عکس گيتار به گردن و بيلاخ مشهورش را بايد يادتان باشد؟...خواننده‌اي که در سن پيري هم يکي از وزنه‌هایِ موسيقي بود...روح‌اش شاد.
.
.
.
Demis Rousos - winter rain

دميس روسس که گفتن ندارد...زماني‌که با ونجليس نامي در گروه «آفروديت چايلدز» بودند قيامت‌اي به‌پا مي‌کردند...تصوير کولي‌وش او را بايد به‌خاطر داشته باشيد؟
.
.
.
La vie en rose / Louis Armstrong

What a wonderful world / Louis Armstrong


لويي آرمسترانگ ، آن سياه دوست‌داشتنی ِ لُپویِ ترومپت به دهان را مگر مي‌شود کسي نشناسد؟...هم‌او که به خاطر دهان گنده‌اش به satchel mouth معروف بود...روح‌اش شاد.
.
.
.
Another day in paradise

ترانه‌یِ دل من...خاطره‌یِ اين ترانه ( البته نه با اين صدا، بل‌که با صدایِ اصل خود يعني فيل کالينز ) يک کاست قهوه‌ایِ DENA است که مانند هميشه به‌ترين ترانه‌هایِ selective خودم را داشت... از love me do بيتل‌ها بگير تا هم‌اين ترانه‌یِ دوست‌داشتني...اين کاست را از رویِ کاست‌هایِ original-اي که آن‌زمان‌ها از دوبي در pack-هایِ پلاستيکي زير 60 دقيقه مي‌رسيد با يک ضبط deck بر خاطرات‌ام ثبت کردم...يادش به‌خير وقتي يکي از آن pack-هایِ صورتي از آلبوم اصل dangerous مايکل جکسون به‌دست‌ام رسيد تا مدت‌ها گيج مي‌زدم...

تمام يادگاري‌ها را به راحتي هديه مي‌‌دهم...و هيچ‌گاه از اين کار خود پيشمان نشده‌ام...
.
.
.
اين پست را تعمداً برایِ کساني مي‌گذارم که بنده را چون علاقه‌اي به نا‌مجو نشان نمي‌دهم به ناآشنايي متهم مي‌کنند...باز جایِ شکرش باقي‌ست که راه گفت‌گویِ پيک‌اي را نبسته‌اند.