بي تو              

Sunday, May 13, 2007

حسني نگو بلا بگو

داستان زير با عنوان «عشق‌ات كچل‌ام كرد» يكي از ده داستان مجموعه‌یِ «حسني نگو بلا بگو» است كه اين‌جانب به نوشتن آن مرتكب شده‌است و در نمايش‌گاه كتاب نيز توزيع شد...متأسفانه به دليل آن‌كه غرفه‌یِ ناشر در جایِ خوبي قرار نداشت و در جنب مستراح واقع شده بود و خيل مشتاقان نيز نگاه‌شان به سمت چاه‌هایِ‌ خلا بود ،‌ كتاب مورد نظر آن‌گونه كه حق‌اش بود ديده نشد و فروش مطلوبي نداشت.


ايست‌گاه مترو...فرشته‌یِ موبسته‌یِ فيلم «بال‌هایِ اشتياق» دارد. صدایِ‌ درون يکي‌يکي آدم‌هایِ شکست‌خورده در کنکور عشق را‌ گوش مي‌دهد...

اولي: عذابي بالاتر از اين نمي‌تونه باشه که تو کسي رو دوست داشته باشي که اون به تو فقط احساس خواهري داشته باشه...

دومي: عذابي بالاتر از يه مثلث عشقي پيدا نمي‌شه.

سومي: من که چش ديدن کسي‌که عزيزترين‌امُ دوست داشته باشه ندارم...آرزو مي‌کنم زود بميره.

چارمي: بي‌حالي نشونه‌یِ تحرک بالایِ‌ ذهنه...وقتي از ذهن‌ات با شتاب بالا کار مي‌کشي...بدن‌ات به شدت کم مي‌آره...خوش به حال اونايي که هميشه شاد و سرزنده‌ن.

اولي بعد از يک دقيقه خودش را زير قطار اولي مي‌اندازد...
دو ساعت بعد از اين‌که راه باز شد ، دومي خودش را زير قطار دومي مي‌اندازد.

چار ساعت بعد از پاک‌سازي ،‌سومي يک‌نفر ديگر را زير قطار سومي مي‌اندازد.

هشت ساعت بعد چارمي را به جرم اين‌که فقط داشته با خودش بلند فکر مي‌کرده که اگر خودش را مانند بقيه مي‌کشت خوب بود ، دست‌گير مي‌کنند و به جرم هم‌دستي با سومي به سي‌سال زندان محکوم مي‌شود. در زندان يک رومان عاشقانه مي‌نويسد که ده سال پرفروش مي‌شود. سال بيستم به دليل آن‌که حالا يک شخصيت فرهنگي شده‌است ، از زندان ، با احترام آزاد مي‌شود. اما به محض اين‌که آزاد مي‌شود به دست يک عاشق کوردل ترور مي‌شود. چه‌راکه تروريست مذکور فهميده بوده‌است عشق مورد نظرش بدون هماهنگي با وي و با خواندن رومان عشقی ِچارمي يک‌ دل نه هزار دل عاشق و شيدایِ‌ وي شده ‌است پس عاشق مورد نظر کمر به قتل او مي‌بندد.

سال بعد از مرگ چارمي ، عاشقان و شکست‌خورده‌گان واقعی‌ ِعشق محل دفن وي را يک زيارت‌گاه مي‌کنند. مي‌گويند يک شب او به خواب يکي از زائران سينه‌سوخته‌اش در حجاب‌اي نوراني ظاهر مي‌شود و به او توصيه مي‌کند: هرکس چل شب مانند من کون‌گشادي کند و به زيارت‌ام نرود به معشوق‌اش خواهد رسيد...
اکنون شهري که او در آن دفن است و زيارت‌گاه شده است، يکي از قطب‌هایِ اصلی ِ جذب گردش‌گري و خيل عظيم عاشقان شکست‌خورده از چارگوشه‌یِ عالم است. در برخي احاديث عشقوي آمده است: آخرالزمان او و تعدادي از ياران بر حق‌اش ظهور خواهند کرد در حالي‌که شهيد سن والنتاين نماز ظهر را پشت سر او خواهد خواند. الله عالم.

مي‌گويند نام اين شهر معلوم نيست. هرکس آن‌را بيابد گويي عمر جاودان يافته باشد. و از طرفي چون مي‌دانيم شهري هست که از چارگوشه‌یِ عالم برایِ زيارت قبر آن بزرگ‌وار به‌سوي‌اش سرازير مي‌شوند ، لذا با يک حساب سرانگشتي مي‌توان حدس زد تاکنون چند نفر عمر جاودان پيداکرده‌اند.