من عرف نفسه فقط حركت دنسه
تازگیا اولین سیگارُ که دود میکنم دو تا حباب تو شیکمم درست میشه که بالا پایین میپره...مث توپ دیکتاتور بزرگ و شیکمم میره رو ویبره...آی حالی میده.
.
.
.
از قدیمل ایام از واژهی منحوس پنکک بدم میاومد...چون بلافاصله یاد کپک میافتادم...هنوزم درست نمیدونم پنجتا کیکه یا یهدونه کیکه؟...یه چیز تو مایههای هفلشتا پلنگُ شیشتا.
.
.
.
هیچ تیمی به خوش استیلی استیلآذین ندیدهم...اگه استیلی هم توش باشه دیگه معرکهست...فکرشُ بکن؟...تیم استیلازی...آدم میگه حتماً مربیش هم یه ایتالیاییه...یه نفر مث اسکیلاچی...راستی روبرتو باجّو هنو بوداییه؟...یا اون دینُ داره که مدونا هم داره؟...اسپریچوال بات نات رلیجس
.
.
.
از قدیمل ایام از واژهی منحوس پنکک بدم میاومد...چون بلافاصله یاد کپک میافتادم...هنوزم درست نمیدونم پنجتا کیکه یا یهدونه کیکه؟...یه چیز تو مایههای هفلشتا پلنگُ شیشتا.
.
.
.
هیچ تیمی به خوش استیلی استیلآذین ندیدهم...اگه استیلی هم توش باشه دیگه معرکهست...فکرشُ بکن؟...تیم استیلازی...آدم میگه حتماً مربیش هم یه ایتالیاییه...یه نفر مث اسکیلاچی...راستی روبرتو باجّو هنو بوداییه؟...یا اون دینُ داره که مدونا هم داره؟...اسپریچوال بات نات رلیجس