برو
اولین روزهایی که یاد گرفتم وبلاگ چیست...و مثل خیلی از تازهکاران شیفتهی انقل پنقل آن شده بودم..موزیک بگذارم...برف ببارانم...باران سرازیر کنم...در کنار موس جملات خاص خودم را به ترقص وادارم...کمکم تنها سرگرمیام بازی با فرانت پهیج شد و توانستم گلیم خودم را با کدهای جاوا اسکریپت که از دور و کنار کش میرفتم از دریای خروشان دنیای مجازی بیرون بکشم...از هر آشغالی معنای عمیق بیرون میکشیدم...و با هر ابزاری میدیدم همان حرفهایی میشود که کس در عطاریاش نمییابد...و من اگر به هر سازی میزدم باز نمیتوانستم غیر که در فرهنگ لغت من یعنی دیگران بشوم...
ادامه در اينجا...
ادامه در اينجا...