بي تو              

Friday, February 1, 2008

مردی‌که متلاشی شد

کم‌کم که داستان‌ها را برای‌تان ترجمه کردم متوجه می‌شوید براتی‌گان چه‌قدر شبیه این حضرت نویسنده‌ی مغضوب استالین بوده‌است...نویسنده‌ای که از قضا شاعر کودکان هم بود...منتظر داستان‌های دیگری از او باشید...


مردی‌که متلاشی شد

آن‌ها می‌گویند به‌ترین جنده‌ها کون گنده هستند. ای‌ی، واقعاً مثل جنده‌های پستان‌ ورغلنبیده ، من عاشق بوییدن آن‌ها هستم.
گفته می‌شود که او انقدر قد ‌کشید و همین‌طور تا سقف رفت كه به هزار تکه ساچمه‌ی کوچک متلاشی شد. پانته‌لی فراش برگشت، تمام ساچمه‌ها را جارو کرد و ریخت تو بغل‌اش همان‌طوری‌که معمولاً پشکل‌های اسب را جمع می‌کرد ، و ساچمه‌ها را برد ریخت توی حیاط.
و خورشید همچنان می‌درخشید و خانوم‌های معرکه درست مثل همیشه بوی خیره‌کننده‌ای داشتند.