بي تو              

Sunday, April 27, 2008

قول می‌دم همین‌روزا مطلب جنجالیُ بگم


روز که از خواب پا می‌شم یک لیوان چایی واسه خودم می‌ریزم و می‌ذارم کنار میز کارم...انقدر دس دس می‌کنم که چاییه یخ می‌کنه...تو مسیر دششویی یه نیم جرعه ازش می‌رم بالا بقیه‌شُ سرازیر می‌کنم تو دششویی...بعد برمی‌گردم تنبونمُ پا می‌کنم و به جای همیشه‌گی‌م می‌رم...سیگارمُ تو حین کار می‌کشم و ساعتی بعد روی چمن‌های نم‌کشیده می‌شینم و با جواد سر قطعات سختفزاری جر و بحث می‌کنیم...من پچ‌های جدیدو می‌ریزم تو فلشش و بهش می‌گم کوفتت کن نشسته‌م هرچی چنل بوده ویرایش کرده‌م...بعد دوباره ام‌پی‌تری پله‌یه‌رمُ راه می‌ندازم...فقط هم باید با ایمی واینهاوس شروع بشه...وای چه عذاب‌آوره شنیدن اون صدای مزخرف خواننده‌ی دربست سیاسی!!!!!!! امیر آرام...بعد می‌رم دوباره نگاه به دسک‌تاپ‌م می‌‌ندازم که عکس "گوینه‌ت پالته‌رو" افتاده روش...خنده‌هاش منُ نابود کرده...یعنی کی دیگه مث این ملوسک ما می‌تونه بخنده؟...خب دیگه ساعتش رسیده و باید برم دنبال بدبختی‌هام...تا شب برگردم و برسم خونه و چک اند چک اند چک کنم.