بي تو              

Friday, November 14, 2008

تاج خاری در خاکروبه

پالین که‌ل بر نکته‌ای انگشت می‌گذارد که منتقدان دیگر را وامی‌دارد این اثر را نوعی هذیان‌‌ هنری برشمارند...به قول او این کتاب مقدس عصر اسید و دراگ را فراتر می‌برد...
و از همان آسیب‌ای می‌پرهیزد که بعدها دامن «اشباح گویا» را گرفته‌است و فیلم را به اثری سطحی با یک بررسی کلیشه‌ای و جای‌گزینی‌های دَوری می‌کشاند...


پرواز بر فراز آشیانه فاخته راه را بر تصویرسازی‌های بی‌هوده خاصه از جنس ایرانی می‌بندد و آن‌قدر در خود تکثیر می‌شود که می‌توانی مانند فطیر نان‌وا بر پارو هرطور خواستی پهن‌اش کنی...

پالین که‌ل می‌گوید:

به هوش‌مندی آن جمله‌‌ای که می‌توانست هم‌چون کلیدی در فیلم بنشیند را حذف می‌کند تا شاید لذتی که ذهن معیوب نمادپرداز ایرانی از آن ببرد را رکب بزند...

آن جمله‌ای که مسیحای دیوانه‌خانه را در ذهن تو نمی‌سازد...و از مثلاً توقف در طبقه‌ی پنجم بازمی‌دارد...

Do I get a crown of thorns?

پالین که‌ل می‌گوید کارگردان می‌توانست از عواقب رسوایی واترگه‌ی‌ت به‌‌خوبی بهره ببرد و فیلم را از نمایش یک یاغی به‌سوی آشکار ساختن لانه‌ی تشکیلات نظام حاکم بکشاند...اما...