بي تو              

Friday, May 29, 2009

هميشه راه سوم‌اي هم هست

حالا بگذاريد از آن‌طرف قضيه را بدون تعارف بنويسم...دوستاني كه مرا مي‌شناسند مرا به‌خاطر رك‌گويي‌ بي‌رحمانه‌ام بسيار بدطعم و بعدترها در رابطه‌هاي نزديك‌تر مزاحم وجدان خفته‌شان ديده‌اند...پس بگذار خيلي راحت نظرم را براي يك شرايط ويژه نيز بنويسم:

هميشه كروبي و تيم هم‌راه‌اش بر وحدت براي پيروزي اصلاحات متفق بوده‌اند...چنان‌كه اگر ميرحسين به دور دوم هم رسيد سعي شود هواخواهان شيخ به سمت موسوي چپه شوند و به او راي دهند...اما بنده با تمام احترام به شيخ زياد به نظر مشابه گروه رقيب مطمئن نيستم...بعيد مي‌دانم اصلاح‌طلبان سبزينه‌پوش هم اگر به دور دوم نرسيدند براي رسيدن به هدف بالاتري يعني دست‌يابي به اصلاحات به سراغ كروبي بروند...دست‌كم آن‌ها را زياد شرافت‌مند نمي‌بينم...نمونه‌اش سعيد حجاريان كه از مخالفان جدي ميرحسين بوده است و حالا براي انتخاب همين ميرحسين سه دليل اخلاقي مي‌آورد و وارد معركه مي‌شود...نمونه‌اش حمايت بي‌دريغ خاتمي از ميرحسين‌اي كه به قول خودش با آمدن‌اش به او خيانت كرده بود...من در گفتمان رياكارانه و برپايه‌ي اخلاقي كه نيچه آن‌را حال‌به‌هم‌زن و نفرت‌انگيز مي‌يابد...من در انديشه‌ي غالب در جبهه‌ي اصلاح‌طلبان اصول‌گر...چيزي به مفهوم اعتماد و راست‌كرداري نمي‌بينم...

پس با تمام نيرو ترجيح مي‌دهم با دست رو بازي بخورم...ترجيح مي‌دهم طيف احمدي‌نژاد با من كت‌بسته بازي كند تا گروه ميرحسين متقلبانه مرا دور بزنند و بدترين دست بازي را نصيب‌ام كنند...تجربه‌ي دوران اصلاحات و شكم‌چراني سيستماتيك آنان را خود از نزديك شاهد بوده‌ام...اگرچه به‌حمدلله با وجود اعتقاد به تحزب هيچ‌گاه روحيه‌ي حزب‌بازي را نداشته‌ام...
اما با تمام اين اوصاف اگر ميرحسين و احمدي‌نژاد به دور دوم برسند ، با تمام نيرو تلاش خواهم كرد براي پيروزي احمدي‌نژاد براي دور دوم راي جمع آورم...چون من هيچ‌گاه معتقد به همه يا هيچ نبوده و نخواهم بود...چون پديده‌ي ميرحسين را به مراتب خطرناك‌تر و شوم‌تر مي‌بينم...

هميشه راه سوم‌اي هم هست...هرچند شايد به مذاق برخي شرافت‌مندان خوش نيايد...