درباره کاهنان سکولار و خیانت به دموکراسی
من اصطلاح «کاهنان سکولار»1 را از فیلسوف برجسته ی بریتانیایی و مورخ اندیشه ها، آیزایا برلین، قرض گرفته ام. مقصود او از "کاهنان سکولار" روشنفکران کمونیستی بود که مدافع کیش حکومتی و جنایات صاحبان قدرت بودند. مسلماً همه ی روشنفکران شوروی به سلک کاهنان سکولار در نیامدند. برخی از آنها ناراضی بودند، و قدرت و جنایات حکومت را به چالش می گرفتند و بعضی هم کمیسر بودند و مدافع قدرت حکومت.
درست است که ما ناراضیان را ارج می نهیم و کمیسرها را سرزنش می کنیم. اما حکومت استبدادی شوروی برعکس این عمل می کرد.
در کهن ترین دوران های تاریخ مدون نیز می توان تمایز میان "کمیسرها" و "ناراضیان" را یافت. در درون نظام قدرت، همواره کمیسرها را ستوده اند و ناراضیان را نکوهیده و اغلب مجازات کرده اند.
عهد قدیم را ملاحظه کنید. یک واژه ی مبهم در زبان عبری هست که در زبان انگلیسی (و همچنین در سایر زبان های غربی) به "پیامبر"2 ترجمه می شود. پیامبران کسانی بودند که تحلیل های انتقادی ژئوپولیتیک و نقد و توصیه ی اخلاقی ارائه می دادند. قرن ها بعد، در بسیاری از کشورها، این «پیامبران» را ارج نهادند اما آنها در دوران خودشان چندان محبوب نبودند. «روشنفکران»ی هم بوده اند که صله گرفته اند: این دسته مدیحه گویان دربار سلاطین بوده اند. قرن ها بعد، این مداحان را "پیامبران دروغین" خوانده اند. [به بیان امروزی] پیامبران، ناراضی بودند و پیامبران دروغین، کمیسر.
از آن زمان تاکنون نمونه های بیشماری از این الگو یافت می شوند. این نکته پرسش مفیدی را پیش می کشد: آیا جوامع امروزی ما استثنایی بر این قاعده ی تاریخی هستند؟ فکر نمی کنم این طور باشد. جوامع ما هم به تقریب خوبی از این قاعده تبعیت می کنند. آیزایا برلین اصطلاح «کاهنان سکولار» را برای نکوهش طبقه ی کمیسرهای دشمن رسمی [یعنی شوروی] به کاربرد؛ نکوهشی که کاملا موجه، اما متداول است. یک قاعده ی تاریخی دیگر، یا چیزی شبیه قاعده، این است که ما برای تشخیص جرایم و عتاب آنهایی که خصم خود می دانیم چشم تیزبینی داریم و اغلب این کار را با اعتماد به نفس فراوان انجام می دهیم. اما نگریستن در آینه قدری دشوارتر است. در جامعه ی ما، و جوامع دیگر، یکی از وظایف کاهنان سکولار، حفظ ما در مقابل این تجربه ی نامطبوع است.
.
.
.
درباره کاهنان سکولار و خیانت به دموکراسی / نوام چامسكي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. secular priesthood
2 . prophet
درست است که ما ناراضیان را ارج می نهیم و کمیسرها را سرزنش می کنیم. اما حکومت استبدادی شوروی برعکس این عمل می کرد.
در کهن ترین دوران های تاریخ مدون نیز می توان تمایز میان "کمیسرها" و "ناراضیان" را یافت. در درون نظام قدرت، همواره کمیسرها را ستوده اند و ناراضیان را نکوهیده و اغلب مجازات کرده اند.
عهد قدیم را ملاحظه کنید. یک واژه ی مبهم در زبان عبری هست که در زبان انگلیسی (و همچنین در سایر زبان های غربی) به "پیامبر"2 ترجمه می شود. پیامبران کسانی بودند که تحلیل های انتقادی ژئوپولیتیک و نقد و توصیه ی اخلاقی ارائه می دادند. قرن ها بعد، در بسیاری از کشورها، این «پیامبران» را ارج نهادند اما آنها در دوران خودشان چندان محبوب نبودند. «روشنفکران»ی هم بوده اند که صله گرفته اند: این دسته مدیحه گویان دربار سلاطین بوده اند. قرن ها بعد، این مداحان را "پیامبران دروغین" خوانده اند. [به بیان امروزی] پیامبران، ناراضی بودند و پیامبران دروغین، کمیسر.
از آن زمان تاکنون نمونه های بیشماری از این الگو یافت می شوند. این نکته پرسش مفیدی را پیش می کشد: آیا جوامع امروزی ما استثنایی بر این قاعده ی تاریخی هستند؟ فکر نمی کنم این طور باشد. جوامع ما هم به تقریب خوبی از این قاعده تبعیت می کنند. آیزایا برلین اصطلاح «کاهنان سکولار» را برای نکوهش طبقه ی کمیسرهای دشمن رسمی [یعنی شوروی] به کاربرد؛ نکوهشی که کاملا موجه، اما متداول است. یک قاعده ی تاریخی دیگر، یا چیزی شبیه قاعده، این است که ما برای تشخیص جرایم و عتاب آنهایی که خصم خود می دانیم چشم تیزبینی داریم و اغلب این کار را با اعتماد به نفس فراوان انجام می دهیم. اما نگریستن در آینه قدری دشوارتر است. در جامعه ی ما، و جوامع دیگر، یکی از وظایف کاهنان سکولار، حفظ ما در مقابل این تجربه ی نامطبوع است.
.
.
.
درباره کاهنان سکولار و خیانت به دموکراسی / نوام چامسكي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. secular priesthood
2 . prophet