راشهاي راشومون
سالها پيش مرحوم كيشلوفسكي فيلمساز لهستاني مقيم فرانسه در مجموعهي دهفرمان خود فيلماي جنجالي ساخت با نام فيلمي دربارهي كشتن كه از قضا تلهوزيون جمهوري اسلامي نيز آنرا پخش كرد...فيلماي كه اگر من ميبودم همانند آقاي كلينت ايست وود كار ميكردم كه از دو روايت و از دو زاويه مفهوم دشمن و متخاصم را به چالش كشيده است و جنگ ژاپن و آمريكا را نشان داده است ( اول - دوم)...من نسخهي ديگري از فيلم آقاي كيشلوفسكي ميساختم و بخش اول فيلم و نحوهي قتل را اينبار نه اول كه در بخش دوم و پس از اعدام دردناك قاتل ميساختم...هميشه در بحثها و مناظرهها با اين كه چهكس شروع كند و چهكس پايان دهد مشكل داشتهام و حتي اگر شير يا خط هم كني باز به نظرم حق مطلب ادا نميشود...بايد هر مناظره دوبار برپا شود...و هردوسوي مناظره هربار حق تقدم و تأخر را داشته باشد...در فيلم آقاي كيشلوفسكي قاتلي كه سعي دارد بر جنبههاي انساني و با نشان دادن توجه او بر دختركاي دوستداشتني ، جلوههاي پنهان يك قاتل را نيز نشان بدهد...اما نحوهي قتل مقتول آنچنان دردناك است كه نميتواني صحنهي مشئوم آن را از ياد ببري...اما آقاي كارگردان حجم زياد نتيجهگيري را به بخش دوم موكول كردهاست و تصويري كه در ذهن مخاطب ميماند ، لحظات دردناك قصاص به اعدام قاتل است...هيچگاه و در هيچ شرايط-اي راضي به قصاص بهنفس نبوده و نخواهم بود...اما هيچگاه هم لحظهي جان باختن خود مقتول را نيز نميتوانم فراموش كنم...من در زمانيكه سريال موفق زير تيغ را بارها و بارها ستودم و روشنفكران را تشويق به تبليغ اين سريال كردم كه ديدي كاملاً انساني از تمام وجوه بر قتل و قضاوت داشت و به مخاطب خود با نگاهاي باز حتي آموزش ميداد ، پاسخي جز استهزاء و فحش كارگردان عوامل نيافتم...همانروزها تصوير مذموم اعدام بهنودها را ميديدم....حالا همان روشنفكران ، كه در آن سريال بخشش را تشويق ميكرد ، به سخره گرفته بودند...حالا همان روشنفكران به خانوادهي قصاصكنندهگان ناسزا ميدهند...بهراستي چه تصوير روشناي از بخشش در ذهن آن خانوادهي مقتول ساختهايم؟...كجا رسانههاي دولتي را تشويق به توليد آثاري چنين ارزشمند داشتهايم كه حالا توقع داريم خانوادهي امثال احسان ِمقتول ، با آغوش باز دست رد بر سينهي قانوناي عقبمانده بزند و اعتراضاش را بهسوي نهاد بيبنياد جامعهاي معيوب بگرداند؟...ما چه به خانوادهي احسان دادهايم كه از او اينهمه طلب داريم؟...چهرا روشنفكران ما هميشه طلبكارند؟...
دوستاي در جمعاي حلقوم ميدريد كه فشار اقتصادي زياد شدهاست...مردم به خرخرهشان رسيده است...دوست ديگري كه از قضا طرفدار احمدينژاد هم بود خيلي آرام گفت: اگر مردم از گراني مينالند پس اينهمه صف بستن در نانهاي 300 توماني بربري و خريد نان بيسوبسيد و آزاد بر سر چيست؟...براي كيفيت خوب است؟...من در آن لحظه فقط تماشاچي درگيريهاي لفظي بودم و استدلالهاي خودم را گذاشتم براي روزهايي كه بياموزيم فقط بيهوده براي فيلم دقيقاي مثل « راشومون » كه از چار راوي به قتلاي مينگرد ، چهچه نزنيم و توان درك و دريافت در لحظههاي زنده و محسوس زندهگي خود را نيز داشته باشيم...
دوستاي در جمعاي حلقوم ميدريد كه فشار اقتصادي زياد شدهاست...مردم به خرخرهشان رسيده است...دوست ديگري كه از قضا طرفدار احمدينژاد هم بود خيلي آرام گفت: اگر مردم از گراني مينالند پس اينهمه صف بستن در نانهاي 300 توماني بربري و خريد نان بيسوبسيد و آزاد بر سر چيست؟...براي كيفيت خوب است؟...من در آن لحظه فقط تماشاچي درگيريهاي لفظي بودم و استدلالهاي خودم را گذاشتم براي روزهايي كه بياموزيم فقط بيهوده براي فيلم دقيقاي مثل « راشومون » كه از چار راوي به قتلاي مينگرد ، چهچه نزنيم و توان درك و دريافت در لحظههاي زنده و محسوس زندهگي خود را نيز داشته باشيم...