رداي مرگ
به فراهتی بگوئيد صبور و بردبار باشد. هدف او نيست بلکه لباسی است که بر تن دارد والا او را خوب می شناسيم
آيا ميتواني سالها صبوري کني و تو را قاتل يکي از محبوبترين کسان...محبوبترين نويسندهگان جلوه دهند؟...خيلي به تو لطف کنند اين است که نام آن افسر ساواک ( يعني تو) برده نشود...لطف ديگرش اين است که آقا جلال اين ردا را بر شانههایِ نحيف شما انداخته است...
"رودخانه در طرف ايران نسبتا آرام و در طرف ساحل شوروی کمی مغشوش و تند بود. جائی که صمد ايستاده بود، آب حتی به بالاتر از نافش نمی رسيد. او خود را در مسير آب ول کرد. سرشار از شوق و شعف تلالو تابش طلائی خورشيد روی سطح آب، پنجاه متری شنا نکرده بود که صدای فرياد صمد را شنيد "دکتر! دکتر!" برگشت و ديد صمد تا بالای شانه هايش توی آب است و هراسان دست و پا می زند. او چرخ زد و در خلاف جهت آب شروع کرد شنا به سمتی که دست و پا می زد. نصف راه را شنا کرده بود که سومين بار صدای صمد را شنيد ..."
آيا ميتواني سالها صبوري کني و تو را قاتل يکي از محبوبترين کسان...محبوبترين نويسندهگان جلوه دهند؟...خيلي به تو لطف کنند اين است که نام آن افسر ساواک ( يعني تو) برده نشود...لطف ديگرش اين است که آقا جلال اين ردا را بر شانههایِ نحيف شما انداخته است...
"رودخانه در طرف ايران نسبتا آرام و در طرف ساحل شوروی کمی مغشوش و تند بود. جائی که صمد ايستاده بود، آب حتی به بالاتر از نافش نمی رسيد. او خود را در مسير آب ول کرد. سرشار از شوق و شعف تلالو تابش طلائی خورشيد روی سطح آب، پنجاه متری شنا نکرده بود که صدای فرياد صمد را شنيد "دکتر! دکتر!" برگشت و ديد صمد تا بالای شانه هايش توی آب است و هراسان دست و پا می زند. او چرخ زد و در خلاف جهت آب شروع کرد شنا به سمتی که دست و پا می زد. نصف راه را شنا کرده بود که سومين بار صدای صمد را شنيد ..."