بي تو              

Friday, March 9, 2007

Chopper and Changer

هنوز به اين سووالات خودم اعتقاد دارم...

فقط يک نکته:
مراقب باشيد مانند من « Chopper and Changer » نباشيد...چون دوستان‌تان دقيقاً نمي‌فهمند کدام‌وري هستيد؟...در جبهه‌یِ دشمن يا دوست؟...ممکن است گمان کنند تمام اين عر و تيزها برایِ خودنمايي بوده است و ممکن است نفهمند چه‌را بايد يک‌جايي پيدا کنيد که گاه‌اي در سکوت شبانه فقط آرام بگيريد و از «هياهویِ بسيار برایِ هيچ» در امان بمانيد...تا اين نورهایِ شديد قلابی ِنورافکن‌ها چشمان‌تان را نيازارد و بگذارند در آرامش باشيد...شايد ندانند اين جناب «Chopper and Changer» ترجيح مي‌دهد در يک سکوت باتلاق‌اي با يک پشه‌یِ مالاريا دم‌خور باشد تا اين‌‌که با يک celebrity و در ظلّ ِنورهایِ تند فلاش دوربين‌ها چند کلمه‌اي غرغره کند و نيش باز کند و احساس کند قله‌یِ «قاف» ــ اين حرفآغاز «قلب» ــ را فتح کرده است...شايد ندانند او اصلاً‌ بلد نيست خودش را بگيرد... و از تنها چيزي که در زنده‌گي‌اش بي‌زار است ، Fan است...که هيچ هم خنک‌اش نمي‌کند...بيش‌تر آتش به جان‌اش مي‌زند...


وايسا دنيا / رضا صادقي

من ديگه خسته شدم بس‌که چشام بارونيه
از دل‌ام تا کي فضایِ غصه رو مهمونيه
من ديگه بسه برام تحمل اين‌همه غم
بسه جنگ بي‌ثمر برایِ هر زياد و کم

وقتي فايده‌اي نداره غصه خوردن واسه چي
واسه عشقایِ توخالي ساده مردن واسه چي
نمي‌خوام چوب حراجي رو به قلب‌ام بزنم
نمي‌خوام گناه بي‌عشقي بيافته گردنم

نمي‌خوام در به در پيچ و خم اين جاده شم.
واسه آتيش همه يه هيزم آماده شم
يا يه موجود کم و خالی‌ ِپر افاده شم
وايسا دنيا وايسا دنيا من مي‌خوام پياده شم.

همه حرف خوب مي‌زنن اما کي خوبه اين وسط
بد و خوب‌اش به شما ما که رسيديم ته خط
قربون‌ات برم خدا چه‌قدر غريبي رو زمين
آره دنيا ما نخواستيم دلُ‌ با خودت نبين

نمي‌خوام در به در پيچ و خم اين جاده شم.
واسه آتيش همه يه هيزم آماده شم
يا يه موجود کم و خالی‌ ِپُرافاده شم
وايسا دنيا وايسا دنيا من مي‌خوام پياده شم.

اين‌همه چرخيدي و چرخوندي آخرش چي شد
اين بليت شانس دائم بگو قسمت کي شد
همه درويش همه عارف جایِ عاشق پس کجاست
اين‌همه طلسم و ورد جایِ خوش دعا کجاست

نمي‌خوام در به در پيچ و خم اين جاده شم.
واسه آتيش همه يه هيزم آماده شم
يا يه موجود کم و خالی‌ ِپرُافاده شم
وايسا دنيا وايسا دنيا من مي‌خوام پياده شم.