بي تو              

Tuesday, June 5, 2007

alternative


ماجرا از وقتي شروع شد که ديدم حميدرضا ابک هم وارد گود شده‌است و موضوع را خيلي جدي گرفته‌است...او هم حسابي برایِ‌ بنيامين مايه گرفته بود...يعني چه شده بود؟

گذشت و گذشت و ماجرایِ بنيامين برایِ اصلاح‌چي‌ها مانند بوسني هرزه‌گووين برایِ جمهوریِ اسلامي شد...باور نداريد؟ سينه‌خيز ابراهيم حاتمي‌کيا در فيلم «خاکستر سبز» را يک‌دور قشنگ‌تر ببينيد...فيلم‌هایِ مستند «نادر طالب‌زاده» هم فراموش نشود...

گذشت و گذشت...وقتي بنيامين جنبش اصلاح‌طلبان زورچاپ‌ايست را نا اميد کرد ، لذا زدند اين فال را و گذشت تا كه اختر يک جوان معترض تابان شد...حالا زياد مهم نبود اعتراض از جنس کاسه بشقاب‌هایِ سلف‌سرويس دانش‌گاه باشد يا نارضايتي بر سر تعداد سهميه قلم و کاغذ در دانش‌کده علامه طباطبائي که خودم در آن‌جا حضور مستقيم داشتم و leader گروه يک دوختر خانوم لپ‌گلي بود که تازه سال اول‌اي هم بود و آن‌چنان شور حسيني داشت که تصور كردم او هشت سال دفاع مقدس را complete جنگيده است...

ربط همه اين‌ها زماني بيش‌تر مي‌شد که محسن نامجو خودش را پس از سال‌ها مرارت برایِ آلترناتيو-يّون رو مي‌کرد...به قول دوست‌ام محسن زماني محسن شد که مدير برنامه‌ش...بگذريم...

اما ظاهراً ‌تب نوبه‌یِ محسن نامجو هم مي‌رويم که داشته باشيم تا بخوابد...پس نوبتي هم باشد نوبت آلترناتيوي گنده‌مَني‌تر است...و آن ‌کسي نيست جز سيد حسن خميني‌ ،‌از خاندان برحق آل خميني...
چند ماه پيش با دوست فرهيخته‌اي که ديداري از جلسه‌یِ تدريس سيد حسن خميني در مسجدي در آغوش حرم معصومه قم داشتيم به اين ايده‌یِ خنده‌دار کلي خنديدم...
فکرش را بکن يکي را در آب‌نمک بخوابانيم که بزرگ‌ترين تأثيرات‌اش فقط در روزهایِ 14 و 15 خرداد نمايان مي‌شود...بله متولّی ِ بلافصل مرقد ره‌بر فقيد را مي‌گويم...

بخوانيد و با من کمي تفريح کنيد...