شنل گوگول
اگر مانند من کمی سعهی صدر داشته باشید و حوصله کنید و این ترجمه بد را خوب بخوانید و بفهمید، کلی حرف دارد که بیشک همان حرفهای دل خودم است...همان حرفهایی که مدتهاست درمورد داستان دارم...و به نظرم این روش گوگول هیچگاه کهنه نمیشود...روشیکه بزرگانی مانند چخوف نیز از سمت و سویی دیگر پی گرفتند...
.
.
.
شنل گوگول چهگونه ساخته شده است؟
شنل گوگول چهگونه ساخته شده است؟
بوریس آیخنباوم
از نظر گوگول « موضوع» صرفاً اهمیتی حاشیهای دارد و بنا به ماهیتاش ایستاست. بیدلیل نیست که داستان « مفتش» با صحنهی ساکتی پایان میگیرد و تمام آنچه پیش از آن میآید حکم یک پیش درآمد را مییابد. ساختار روایی و بازی با سبک ، در برگیرندهی پویایی و واقعی و در عین حال ترکیببندی این آثار است. شخصیتهای او بازتاب صُلب یک نگرش نیستند. هنرمند، این صحنهگردان و قهرمان حقیقی، با تمام نشاط و ذوقی که برای بازی دارد ، بر آنها مسلط است.
بر پایهی این مواضع کلی نسبت به ترکیببندی و با تکیه بر هرچیزی که اینجا در مورد گوگول عرضه شده، سعی خواهیم کرد که بر لایهی بنیادین ترکیب داستان « شنل» پرتو افکنیم. این داستان کوتاه به ویژه برای اینگونه تحلیلها جالب توجه است، چون روایت صرفاً کمیک که از تمام فرایندهای خاص بازی سبکی گوگول کمک می گیرد، به دکلاماسیون رقتآوری مرتبط است که دومین لایهی ترکیب را ایجاد می کند. منتقدان ما این لایهی دوم را به جای لایهی بنیادین گرفته بودند و تمام «هزارتوی اتصالات» پیچیده ( اصطلاح از ل.تولستوی است.) به نظری فروکاسته بود که تا روزگار ما، فقط «مطالعات» صورت گرفته در مورد گوگول را مدام تکرار میکرد. گوگول میتوانست به منتقدان و عالمان همان پاسخی را بدهد که ل.تولستوی به منتقدان آنا کارنینا داده بود: « به ایشان تبریک میگویم و حتا ( گفتههایشان را) تصدیق میکنم qu-ils en savant plus long que moi*.»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* که خیلی بیشتر از من دربارهاش میدانند.
صص: 246-245 / نظريه ي ادبيات (متنهايي از فرماليست هاي روس) / گردآوري و ترجه به فرانسه از تز-وتان تودوروف / ترجمه: عاطفه طاهايي / اختران