بي تو              

Thursday, September 4, 2008

وع تصی مو بحبلیللاهی جمی عن ولـــــــــــــــــــــــــا ت ف رقووووووووووووو

لبخند وهن
در نمایشنامه رومئو و ژولیت یکی از شخصیتهای نمایش می گوید: دوره جملات مطول گذشته است. اما هرکس شکپیسر خوانده باشد معنای این جمله را با تعجب زیر و رو می کند. یعنی چه "گذشته است"؟ آیا شکسپیر شوخی می کند؟
فکر می کنید سابقه نثر مطول درایران چه قدر باشد؟
فکر می کنید چرا ما نمی توانیم جملات طولانی خوب بگوییم؟
جدای از بحرطویل ها و نثرهای آهنگین
(لزوما نثر مقطع برای متن معقول و عقلایی نیست. و نثر مطول هم الزامی ندارد فقط برای متن دلی و از دل برآمده باشد.)
سابقه قطعه قطعه کردن نثرهم چیز جدیدی در نثرفارسی نیست. اما خب نگاه نو به این عارضه!! ( بله عارضه) هم باعث شده است که نثر مقطع هم مربوط باشد به خوانش نو (منظورم از خوانش حتما خوانش است و نه خواندن)...
اگر سابقه شعر درایران دقیق بررسی شود متوجه می شویم تأثیر بحورعروضی از زمان عرب جاهلی (اصلا جاهلی به معنای نادان نیست) بوده است و وزن شعر فارسی خودمان قبلترش هجایی بوده است (قدیمی ترین نسخه: درخت آسوریک ِپارتی). و اشعار شکسپیر(sonnet ها) نیز هجایی است.و لابد می دانید شعرهجایی یعنی بخش بخش شده به هنگام خواندن (نه خوانش).
آیا می دانید ترانه ی فارسی در ادامه مَتَل های فارسی و خود متل در ادامه شعر هجایی فارسی ست؟
.
.
.
دشت و دمن
اين قطعه موسيقي يک کار پژوهشي و بر اساس ايده تلفيق قطعاتي از موسيقي عرب با موسيقي ملل تنظيم گرديده است. در روز ضبط قطعه، اشعار عربي در خانه جا مي‌ماند و محسن جهت بررسي نتيجه کار، به طور ناخود آگاه و غير عمد به‌جاي اشعار عربي مذکور به خواندن آياتي از قرآن که از حفظ بوده اقدام مي کند. لازم به توضيح است که محسن در دوران دبيرستان قاري قرآن بوده و اين آيات را از حفظ ادا کرده است.
داشتم فکر می کردم استدلال های احمدی نژادی چقدر دقیق و خوب دارند نهادینه می شوند.
.
.
.
اشک زغن

وقتی یادداشت محمدرضا را خواندم دوست مشترکمان گفت: ببین چه گونه با فلسفه یکی شده است؟ ببین از کجا به کجا آمده است؟ نمی دانم برای همحسی با دردی آیا باید با آن درد یکی شد یا نه؟ آیا برای فهم تابستان 67 باید به پاییز آموخته شد یا نه؟
.
.
.
افسون شمن

باورم نشد وقتی تصویر امروزی شهرزاد را دیدم.