بي تو              

Thursday, November 27, 2008

زمانی برای مستی مخابرات

من‌که یک سکانس حتی از سریال یوسف را ندیده‌ام و هربار خانه نبوده‌ام که ببینم و هربار تکرارش را هم ندیده‌ام که بخواهم خانه باشم تا ببینم...شاید بیش از تماشاچیان این سریال از شخصیت‌های این سریال شنیده و خوانده باشم...خوانده‌ام که یعنی همه از توفیقات روزافزون مخابرات است...قراردادی که آقای سلح‌شور با مخابرات می‌بندد تا جوک‌های دست‌اول را از طرف کارمندان جوک‌ساز زبده‌ی خود به مشتریان دائمی تله‌فون‌های هم‌راه بفرستد...
برخی بر این باورند که با دست‌انداختن و جوک‌سازی پایه‌های نظام متزلزل می‌شود و سلاح کاری مردم و سلاح بی‌صدای آن‌ها همین دست‌انداختن‌هاست که همه ناشی از بر هم خوردن تعادل است...آن تعادل‌ای که در ادبیات ایرانی به زیبایی یاد می‌شود و تنها در یک سیما خلاصه می‌شود...و میزان خلاقیت در همین زیبایی‌شناسی ِسالون‌های آرایشی خلاصه می‌شود...

میزان فروش مجلات‌ای که چهره‌ی بی‌گریم روتوش‌شده‌ی جناب بازی‌گر طعنه‌ی جدی به کاروَرزان فرهنگی‌ست...چه به‌دنبال آشتی باشند که هیچ جنگی نداشته که بخواهیم از آشتی‌ش دم برآوریم و چه در پی محو کردن ناخالصی‌ها باشند...درهر حالت، فروش خوب چهره‌های لایی و روجلدی وطنی با وجود دست‌رسی به این‌ترنت و رسانه‌های غیر وطنی ما را به‌یاد پروژه‌ی کالاهای فرهنگی بومی و خودکفایی در جذابیت‌های سکسی می‌اندازد...

زمانی بازی روپولی حرام بود و حتی در برخی موارد جرم محسوب می‌شد و نفس پول و قمار با آن ما را از روح انسانی دور می‌انداخت...زمانی دیدن زیبایی حرام بود و جرم می‌شمردند...

حالا دوست روزنامه‌فروش‌ام در دو روز فقط 300 جلد مجله‌ی «خانواده‌ی سبز» با عکس روی جلد مصطفی زمانی را سر ضرب می‌فروشد و در تب و تاب است تا باز هم مجلدات دیگری برای این فروش خوب تهیه کند...

من نقش پیام‌های مخابراتی را در این هزینه‌های کلان فرهنگی بسیار بالا می‌دانم...

به‌مجرد آن‌که نقطه‌ای از کشور آشوب‌ای یا یک درگیری پیدا شود بلافاصله مخابرات دست‌به‌کار می‌شود و راه‌های خبررسانی را می‌بندد...اما هدایای شب یلدا و نوروزی برای شادباش‌ها همیشه به‌راه است...و از آن‌طرف‌ اِرورهای ارسال و توی پاچه رفتن‌ها و فله‌ای فرستادن‌ها ، پیام‌رسانی ، آن‌قدر آزاد است که ترافیک حالا اجازه نمی‌دهد...ما ایرانی‌ها به‌ به‌ترین نحو این رسانه‌را به خدمت می‌گیریم و دولت عزیز نیز بدون هیچ حاشیه‌ی امنیتی از این رگ خواب همیشه سودها برده است...