بي تو              

Thursday, March 12, 2009

فتوای عقل

اين كيوان كس‌خل دل‌گرم يك‌روز هم كه دل‌مان يك‌هو هواي صحراي پياله‌فروشي‌هاي راسته‌ي خدابيامرز شكوفه نو را كرده بود زد به كانال زخم‌معده و ريد به هرچه برنامه داشتيم...ما هم خب عوض‌اش به‌جاي آن‌كه بنشينيم سماق بمكيم...بي‌كار ننشستيم و در يك حركت ايلغاري به بهانه تجديد ديدار با يار در غار...چند كيلومتري با اهالي يك روستا رفتيم و با دست پر بازگشتيم...جاي شما خالي هرشب پيش از خواب دواي درد خويش را مي‌‌نوشيم و به سلامتي حامدها ، داش علي ،‌ سعيده ، داش فرهاد ، ليلا ، نسيم ، آبنوس ،‌ مريم ، كيوان و غيره مي‌رويم بالا...

ديدم خسن آقا شب عيدي بدجور دارد كرمكي مي‌كندمان و برداشته تنگ يادداشت‌اش شعري از حضرت خيام هم نقش زده است...ما هم بي‌كار نمي‌نشينيم و شعر پور سينا در مزيت شراب مي‌نويسيم:

شراب را چه گنه گر که ابله‌ای نوشد
گه‌ای به تیغ برد دست و گه‌ای به سوی نجق
چو بو علی می ناب ار خوری حکیمانه
به حق حق که وجودت به حق شود ملحق
حلال گشت به فتوای عقل بر دانا
حرام گشت به فتوای شرع بر نادان