بي تو              

Sunday, May 31, 2009

Sociological gathering

بارها در مجالسي كه بوده‌ام و گعده‌هاي سياسي كه در آن‌ها دوستان را هم‌راهي كرده‌ام بر اين نكته پاي‌فشرده‌ام كه نبايد دو شخصيت بزرگ را زيرپا نهاد ؛ دست‌كم تظاهر به زيرپانهادن‌شان نمود...يكي از آن‌ها مرد خاكستري‌پوش ، شيخ‌مصلح‌الدين هاشمي رفسنجاني‌ ، است كه عمده‌ي فعاليت‌اش را در كارخانه‌هاي آنتي باكتريال و دست‌كش‌هاي چرمين متمركز كرده‌است...ديگري جناب آقاي سيدعلي خامنه‌اي‌ست كه موجوديت اين نظام مبتني بر ره‌بري بي‌چون و چه‌راي ايشان است...اگر بخواهم خيلي نرم و بدون دست‌انداز و با تمام استانداردهاي مميزي بنويسم كه تعادل نوشته‌ام را برهم نزند و موجوديت و حيات خودم را نيز به خطر نيندازد بايد عرض كنم جناب خامنه‌اي را بايد بيش‌تر احترام گذاشت...چون او به‌قدر ره‌بري‌اش هوش بالايي دارد و چپ و راست خويش را خوب رصد مي‌كند و اگر بنا بر اتراق در خيمه‌ي شبانه باشد چوپان همافر به خيمه‌ي خويش جان‌فدا مي‌فرستد من‌باب خواب پسين و پيشين...و اگر چنان‌كه روزي‌را نفر سوم‌اي به اين دو بزرگ از جنس خود مردم افزوده شود ديگر انتخابات به شايسته‌گي برگزار مي‌شود و چنان حمايت دوشادوش را خواهد داشت كه هيچ محلل‌اي را قادر به حلال كردن آن دوشيزه‌ي سه‌طلاقه نباشد...و رسماً‌ پروژه‌ي اصلاصول به يك شب‌بازي در خيمه‌‌ي همافر تغيير كاربري خواهد داد...

اما بي‌گمان مي‌تواند چنين نباشد...هم ره‌بري به خواب‌گاه خويش تنها معتمدان‌ را داشته باشد و هم شيخ مصلح‌الدين نوبرانه‌هاي‌اش را از جاي ستادهاي انتخاباتي جاي ديگري سر ريز كند...هم نفر سوم به وزارت انديشه‌ي خويش مشغول باشد...شايد آن‌وقت به‌ جاي رقم بالاي پوسترهاي چار رنگ زمينه سفيد سيد سبز در متن سرخ شيخ مهدي ، درفش كياني كاوه را نيز از جنس همان چرم ساغري شيخ مصلح‌الدين به زيبايي هرچه تمام‌تر برخواهد افراشت...

بارها در گعده‌ها گفته‌ام كه حذف شيخ مصلح‌الدين شدني ني‌ست...او هيچ نداشته باشد كافي‌ست هرازچند به‌گاه تصوير يكي از آن نامه‌هاي تاريخي به دست‌خط بنيان‌گذار را به روي تله‌كس بفرستد...آن‌وقت مرد خاكستري شما را ياللعجب‌گويان درخواهد رسيد كه چون‌است وقتي امام جام شوكران نوشيد و به دردنامه‌ي شيخ مصلح‌الدين گوش هوش نيوشيد؟!...

اگر عمري بود...بعد انتخابات bug-ها را يك‌به‌يك چون هكري حرفه‌اي براي‌تان بازخواهم گشود تا ببينيد از كجا گزيده شده‌ايد...من زياد به «نوش‌داروي پس از مرگ» بدبين نيستم و في حد ذاته نوش‌دارو را بي‌‌‌مقدار نمي‌كند...پس تا روز 23 خرداد:

هركسي كار خودش بار خودش آتش به انبار خودش...


ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
*
در نظر من دو واژه‌ي « gather » و « گعده » تبار يك‌سان‌اي دارند...