بي تو              

Thursday, August 6, 2009

دستاويز حقيقت

در «جنسیت و حقیقت» شما از انسانی حرف میزنید، که قوانین حاکم را نقض می‌کند و آزادی آتی را تدارک می‌بیند. آیا شما کار خودتان را در این پرتو می‌بینید؟

فوکو: نه. قبلا انسان‌‌ها اغلب از من تقاضا می‌‌کردند به آن‌‌ها بگویم چه اتفاقی خواهد افتاد، و برنامه‌‌ای برای آینده طراحی کنم. ما به‌خوبی واقفیم که چنین برنامه‌‌هایی می‌‌توانند، علی‌‌رغم این‌‌که آن‌‌ها با نیات پاک بوجود آمده‌اند، به ابزار سرکوب بدل شوند. روسو که عاشق آزادی بود، در انقلاب فرانسه به‌‌عنوان دستاویزی برای سرکوب اجتماعی مورد سوءاستفاده قرار گرفت. اگر مارکس زنده بود، از استالینیسم و لنینیسم منزجر می‌‌شد. من تصمیم گرفته‌‌ام – این اصطلاح قطعاً بسیار احساساتی است- به انسان‌‌ها نشان بدهم که آن‌‌ها فراتر از آن‌چه گمان دارند، آزاداند؛ که آن‌‌ها چیزهایی را که در یک مقطع زمانی معین در تاریخ ارائه شده‌‌اند، حقیقی و قطعی قبول می‌‌کنند، و این‌‌که می‌‌توان از این باصطلاح قطعیت انتقاد کرد و آن را ویران کرد. وظیفه روشنفکر تغییردادن اذهان انسان‌ها است.

از ظواهر امر چنین بر می‌آید که شما در نوشته‌‌های‌‌تان شیفته چهره‌‌هائی می‌‌شوید که در حاشیه جامعه زندگی می‌‌کنند: مجانین، جذامیان، منحرفین، آدم‌‌های دوجنسیتی، قاتلان، متفکران گمنام. چرا؟

فوکو: گاهی از من ایراد می‌‌گیرند که من متفکران حاشیه‌ای را بر گزیدم، به‌‌جای این‌‌که به جریان عمده تاریخ تکیه کنم. پاسخ من به این ایراد قدری متکبرانه است: حماقت است که چهره‌هائی مانند بوپ و ریکاردو را گمنام دانست.

اما علاقه شما به افراد حاشیه‌‌ای جامعه چیست؟

فوکو: من به دو دلیل به چهره‌‌ها و فرآیندهای حاشیه‌‌ای می‌پردازم: تحولات سیاسی و اجتماعی که به جوامع اروپای غربی سیمای جدید داده‌‌اند، چندان ملموس نیستند، به فراموشی سپرده شده‌ یا به عادت بدل شده‌‌اند، بخشی از منظره‌‌ای هستند که برای ما بسیار ملموس است، و ما آن‌‌ها را دیگر جدی نمی‌‌گیریم. اما اکثر این تحولات انسان را اول شوکه می‌‌کنند. من مایلم نشان بدهم که خیلی از چیزهائی، که بخشی از منظره ما هستند و جهان‌‌روا تلقی می‌شوند، نتیجه تغییروتحولات کاملا معین تاریخی‌‌اند. تمام تحقیقات من در جهت مخالفت با تفکر ضرورت‌‌های جهان‌‌روا در هستی انسان است، و به ما یاری می‌کنند کشف کنیم که نهادها خودکامه هستند، که ما کماکان از کدام آزادی برخورداریم و تحول هنوز هم ممکن است.