هر شب اين لحظه
ميداني نگار جان؟
قول داده بودم تو را از اين پس خطاب قرار دهم...تو براي نوشتهها ميشوي همان عباس عزيز رويايي...و براي من زن رويايي عزيز. قول داده بودم تو را خطاب كنم. اين اوليناش.
نگار جان هر شب حول و حوش همين ساعتها...1 بامداد به بعد...مسنجرم براي تو باز است. و روي status آن نوشتهام: harshab in lahzeh montazeram
و من ميمانم و تو ...گفته بودم خطاب من به پروانههاست. پروانهاي كه از پيله رهيده است.
تا اينجارا داشته باش كه زياد حرف با تو دارم. نوشته بعديام تازهترين يادداشتها از يك نمايشنامهاست كه سخت دوستاش ميدارم.
قول داده بودم تو را از اين پس خطاب قرار دهم...تو براي نوشتهها ميشوي همان عباس عزيز رويايي...و براي من زن رويايي عزيز. قول داده بودم تو را خطاب كنم. اين اوليناش.
نگار جان هر شب حول و حوش همين ساعتها...1 بامداد به بعد...مسنجرم براي تو باز است. و روي status آن نوشتهام: harshab in lahzeh montazeram
و من ميمانم و تو ...گفته بودم خطاب من به پروانههاست. پروانهاي كه از پيله رهيده است.
تا اينجارا داشته باش كه زياد حرف با تو دارم. نوشته بعديام تازهترين يادداشتها از يك نمايشنامهاست كه سخت دوستاش ميدارم.