گلعذارن از گلستان ميروند
پيشتر نوشته بودم که موسيقي ايراني به شدت مرا به خمودي ميبرد و من که همينطورش دارد ازم ميرود...پس اگر تحرکي اساسي هم به ذهن و زبانم ندهم که واويلا...اما اين بدان معنا نيست که موسيقي ايراني را بتوان انکار کرد...و هر عاقلي که ذرهاي احساس در او باشد محال است که با موسيقي ايراني ارتباط نگيرد... والحق يکي از خوانندگان ماندگار موسيقي ريشهدار ايراني جناب شجريان است که بايد گفت عمرشان مستدام باد...شاهدش همين يک آواز دلنواز است که هنگام شنيدن آن مخصوص گوشي را خارج کردم تا در لذت آن ، مادر خود را نيز شريک کنم...و همينکه او با لذتي آرام سر تکان ميداد کلي احساس خوب به من دست داد...آقاي شجريان بيماراني چنين اين حضرت مستطاب (يا مستراب) اگر خيلي هم خودشان را عقل کل بدانند باز شما براي ما يعني شور و شعور...من اين بغضي را که نگذارد نوشتن را ادامه دهم سخت دوست ميدارم...پس سکوت ميکنم تا شما نيز با من به خلوت فرو رويد و دمي از اينهمه آشوب بيرون آييد...