ب.ب يا بريژيت باردو ، بمب فلان و بهمان يا همان عنوان آوازهخوان کچل
اول از همه به لينکهايي که مديار عزيز لطف کرده و گذاشته و خب منظور اطلاعرساني بودهاست ،بايد بپردازيم...به ديدهء منت...بنده هم در اين صفحه در حد بضاعت خودم منعکس ميکنم...مخلص آقا مجتبا هم هستيم...
تا رهايي دانشجويان در بند
http://18tir4ever.blogfa.com/
http://schrr.net/spip.php?article148
.
.
.
سر درد من ظاهراً بالاخره بعد از خوردن قرص زاناکس( آلپرازولام سابق) و دو سه تا چاي آبليمو يک خرده ول کرد...خب الحمدالله حالا نوبت ماست که با اين ترانههاي انتخابي تو امپيتري پلهيهرمون حال کنيم و حالي هم به جماعت بديم...مرديم از گردن کلفتي.
.
.
.
هميشه از نوشتههاي خانوم مينا اکبري در همشهري جهان و در ادامه گهگاه که دستم ميرسيد در شرق دوره اول لذت ميبردم...بعدها با اينکه فهميدم ايشان همسر محترم آقاي عليرضا محمودي هستند...هيچ تأثيري بر علاقهء شخصيم نگذاشت...نه اينکه آقاي محمودي در علاقهء من تأثيري داشته باشند...اما اگر کمي عوامانه به قضيه نگاه ميکردم با خودم ميگفتم: آن مصاحبههاي درخشان...آن تيزهوشي خانوم اکبري کجا و آقاي محمودي کجا؟...راستش نميخواستم سيب سرخ دست آدم چلاق بشود...ولي الحق برخي مواقع ميشد...بدجور هم ميشد...اما انگار با اين يادداشت زن و شوهر به هم نزديک شدهاند...
حالا اگر ايندو ، زن و شوهر نبودند در قصهء من که ميتوانند باشند؟ نه؟
خانوم اکبري انگار يا دوزاري را بهزور قُر کردهاند يا اينکه اصلاً گوشي دستشان نبودهاست و سربههوا چيزي از جلوي چشمشان گذشتهاست...موضوع پوستتخمه را خوب نفهميدهاند...کنايههاي هفتاد سال پيش هم دردي دوا نميکند...از آدم زيرک اينجور cheap نگاه کردن بعيد بود...چهرا اين نوشتن اينترنتي اينقدر کيفيت نوشتهها را پايين آوردهاست؟...منظور ايننيست که ضايع بنويسيم؟ يا نه عصاغورتداده...دو نمونه خوب ميدهم که البته خيلي کم است...يکي خانوم مسيح علينژاد که باور کنيد نوشتههاي اوليهاش را ميخوانديد دلغشه ميرفتيد و با خودتان ميگفتيد کدام ملنگاي آن را نوشتهاست...اما چه شد که خانوم علينژاد دستکم قلم پختهاي پيدا کرد؟ زياد خبر ندارم. من يکي که مشتري پر و پاقرص او شده ام...البته اگر يادم بماند...اما اينکه کم-کم ايشان را نسخه بدل مسعود خان بهنود ببينيم زياد به دل من يکي که نميچسبد...نفر بعدي جناب احمد زيدآبادي كه در روزآن لاين عجب قلم پرواري دارند!!که به قول دوستي کاش با همين قلم و نگاه پخته در مطبوعات هم مينوشتند...کاش...
.
.
.
شوخي که نداريم...اين نيکآهنگ کوثر هم با آنهمه خوشتيپي...با آن کراواتاش...آن ميکروفوناي که توي حلقاش ميچپاند و گردناي كه دارد روز به روز کلفتتر ميشود و در ضمن نمازش هم ترک نميشود...ديگر چه لزومي دارد اينقدر شلوغبازي دربياورد...خوشبهحال نيکان که وبلاگ پربينندهاي دارد و جزو آن هفت وبلاگ پرخوانندهاست...به شهادت وبلاگنويس الافاي که تکنوراتي براي حجت است مثل نقطه دات.کام که بدجوري با اين آمارها حال ميکند و خوب اداي انسانهاي متمدن آنتيدرخشان را هم درميآورد.خوش بهحال شما...خوشبهحال شما...بالاخره پوزهء شريفينيا هم بهخاک ماليده شد...نه؟
.
.
.
ميداني با کدام تلفظ Freddie Mercury حال ميکنم؟ آنکه با شدت هم ادا ميکند. چي؟
بهجاي ly ميخواند le...SO Lonely را با همان غلظت ميخواند: So Lonele......اين بهکنار خود تلفظ L-اش خيلي مشتيست...بايد حتماً سه ترانه شاهکارش را شنيده باشي تا بفهمي چه ميگويم. آنوقت است که تازه ميفهمي چهرا اينقدر بر اجرا اهميت ميدهد. و چه ميشود ترانه show must go on اينقدر تک ميشود؟...تازه ميفهمي accent-هاي فردي يعني چه؟...شايد بهاين دليل است که صداي George Michael مرا ياد فردي مياندازد...هرچند مردک قبرسي از من ايراني خوشاش نميآيد.
Living on my own
One year of love
Want to break free
تا رهايي دانشجويان در بند
http://18tir4ever.blogfa.com/
http://schrr.net/spip.php?article148
.
.
.
سر درد من ظاهراً بالاخره بعد از خوردن قرص زاناکس( آلپرازولام سابق) و دو سه تا چاي آبليمو يک خرده ول کرد...خب الحمدالله حالا نوبت ماست که با اين ترانههاي انتخابي تو امپيتري پلهيهرمون حال کنيم و حالي هم به جماعت بديم...مرديم از گردن کلفتي.
.
.
.
هميشه از نوشتههاي خانوم مينا اکبري در همشهري جهان و در ادامه گهگاه که دستم ميرسيد در شرق دوره اول لذت ميبردم...بعدها با اينکه فهميدم ايشان همسر محترم آقاي عليرضا محمودي هستند...هيچ تأثيري بر علاقهء شخصيم نگذاشت...نه اينکه آقاي محمودي در علاقهء من تأثيري داشته باشند...اما اگر کمي عوامانه به قضيه نگاه ميکردم با خودم ميگفتم: آن مصاحبههاي درخشان...آن تيزهوشي خانوم اکبري کجا و آقاي محمودي کجا؟...راستش نميخواستم سيب سرخ دست آدم چلاق بشود...ولي الحق برخي مواقع ميشد...بدجور هم ميشد...اما انگار با اين يادداشت زن و شوهر به هم نزديک شدهاند...
حالا اگر ايندو ، زن و شوهر نبودند در قصهء من که ميتوانند باشند؟ نه؟
خانوم اکبري انگار يا دوزاري را بهزور قُر کردهاند يا اينکه اصلاً گوشي دستشان نبودهاست و سربههوا چيزي از جلوي چشمشان گذشتهاست...موضوع پوستتخمه را خوب نفهميدهاند...کنايههاي هفتاد سال پيش هم دردي دوا نميکند...از آدم زيرک اينجور cheap نگاه کردن بعيد بود...چهرا اين نوشتن اينترنتي اينقدر کيفيت نوشتهها را پايين آوردهاست؟...منظور ايننيست که ضايع بنويسيم؟ يا نه عصاغورتداده...دو نمونه خوب ميدهم که البته خيلي کم است...يکي خانوم مسيح علينژاد که باور کنيد نوشتههاي اوليهاش را ميخوانديد دلغشه ميرفتيد و با خودتان ميگفتيد کدام ملنگاي آن را نوشتهاست...اما چه شد که خانوم علينژاد دستکم قلم پختهاي پيدا کرد؟ زياد خبر ندارم. من يکي که مشتري پر و پاقرص او شده ام...البته اگر يادم بماند...اما اينکه کم-کم ايشان را نسخه بدل مسعود خان بهنود ببينيم زياد به دل من يکي که نميچسبد...نفر بعدي جناب احمد زيدآبادي كه در روزآن لاين عجب قلم پرواري دارند!!که به قول دوستي کاش با همين قلم و نگاه پخته در مطبوعات هم مينوشتند...کاش...
.
.
.
شوخي که نداريم...اين نيکآهنگ کوثر هم با آنهمه خوشتيپي...با آن کراواتاش...آن ميکروفوناي که توي حلقاش ميچپاند و گردناي كه دارد روز به روز کلفتتر ميشود و در ضمن نمازش هم ترک نميشود...ديگر چه لزومي دارد اينقدر شلوغبازي دربياورد...خوشبهحال نيکان که وبلاگ پربينندهاي دارد و جزو آن هفت وبلاگ پرخوانندهاست...به شهادت وبلاگنويس الافاي که تکنوراتي براي حجت است مثل نقطه دات.کام که بدجوري با اين آمارها حال ميکند و خوب اداي انسانهاي متمدن آنتيدرخشان را هم درميآورد.خوش بهحال شما...خوشبهحال شما...بالاخره پوزهء شريفينيا هم بهخاک ماليده شد...نه؟
.
.
.
ميداني با کدام تلفظ Freddie Mercury حال ميکنم؟ آنکه با شدت هم ادا ميکند. چي؟
بهجاي ly ميخواند le...SO Lonely را با همان غلظت ميخواند: So Lonele......اين بهکنار خود تلفظ L-اش خيلي مشتيست...بايد حتماً سه ترانه شاهکارش را شنيده باشي تا بفهمي چه ميگويم. آنوقت است که تازه ميفهمي چهرا اينقدر بر اجرا اهميت ميدهد. و چه ميشود ترانه show must go on اينقدر تک ميشود؟...تازه ميفهمي accent-هاي فردي يعني چه؟...شايد بهاين دليل است که صداي George Michael مرا ياد فردي مياندازد...هرچند مردک قبرسي از من ايراني خوشاش نميآيد.
Living on my own
One year of love
Want to break free
.
.
.
چند لينک خواندني:
@
معرفي فيلم پيش از باران ساختهء مانچفسکی و امکان دانلود خود فيلم و موسيقي متن آن.
@
مصاحبه با پیهر پائولو پازولینی (1)
@
مصاحبه با پیهر پائولو پازولینی(2)
@
دربارهء مَلِکُالذِلّيل (امروالقيس) شاعر مشهور عرب جاهلي...
.
.
چند لينک خواندني:
@
معرفي فيلم پيش از باران ساختهء مانچفسکی و امکان دانلود خود فيلم و موسيقي متن آن.
@
مصاحبه با پیهر پائولو پازولینی (1)
@
مصاحبه با پیهر پائولو پازولینی(2)
@
دربارهء مَلِکُالذِلّيل (امروالقيس) شاعر مشهور عرب جاهلي...