بي تو              

Thursday, September 20, 2007

مرده‌‌شورخونه

مرده‌‌شورخونه / متين

اون‌روزي رو يادم مي‌آد
که من بوي گند مي‌دادم
رو تخت مرده شور خونه
منُ ماساژم مي‌دادن
نمي‌دونستم چي شده
دنيام ديگه تموم شده
نمي‌تونم جُم بخورم
عمرم ديگه تموم شده
فرقي نداره واسه‌شون
مردن و زنده بودنم
هي مي‌زنن تو سرشون
که بگن عاشق منن
اما ديگه راحت شدم
از هرچي درده رد شدم
از اونايي که الکي
مي‌گفتن دوس‌ات داريم رها شدم
اين‌جا پر از صداقته
زنده‌گي خيلي راحته
هيش‌کي نمي‌تونه بگه
اين‌که عاشقي يه عادته