Entertainment
کمي تفريح با راديو زمانه:
بقیه کارهایم، کارهایی روی اشعار کلاسیک هست، ساخت بعضی از اینها به ۱۶ـ ۱۵ سالگیام برمیگردد، ولی خب هیچوقت فرصت ضبطش پیش نیامد. یعنی فرصتهایی که برایم پیش آمد تا کارهایم را ضبط بکنم،
در اينجا آقاي نابغه نبوغشان را بهرخ ميکشند. طفلي تا بهحال فرصت بروز استعدادهايش نبودهاست.
بله، آن وبسایت توسط یکی از دوستان خود من راهاندازی شد و آن شماره حساب هم شماره حساب شخصی من بود در ایران و کاملا صحت داشته و مورد تایید بوده. بههرحال من نمیدانم باید چی بگویم در قبال اتفاقی که افتاده، ولی این کار اصلا پیشنهاد خود من نبود. مثل همه لطفهای شفاهی که به من میشود، این هم یک لطف دیگری بود. من از این دوستمان و همهی کسانی که بههرحال به وظیفهی فرهنگی خودشان عمل کردند، یا بهتر است بگویم این را وظیفهی خودشان دانستند تشکر میکنم.
يادتان باشد : بدانيد وظيفهي فرهنگيتان چيست...خب؟
ببینید! خانم نازیلا فتحی (نویسنده گزارش نیویورک تایمز)، مثل همهی دیگران به من ابراز لطف داشتند. اما دوستی کامنت گذاشته بود روی سایت رادیوی شما که به آن مطلب یک اعتراض کوچک کرده بود. که من آن اعتراض را قبول دارم، و آن هم اینکه بههرحال چیزی که در متن آن آمده بود این بود که یکجوری تقلیل بدهد نوع موسیقی را به یک موسیقی اعتراضی و شبیه باب دیلن فقط بهخاطر اینکه اشعارش مثلا اعتراضی است. در حالیکه اولا همه کارهای من شعرهای اعتراضی نیست و خیلی از کارهایم هست که وجوه موسیقیایی دارد. یعنی توی قطعهی مثلا «عقاید نوکانتی» من در همه این یکسال و چندماه شاهد بودم که هر کسی میخواست به من بگوید که مثلا قطعه خیلی عالیست و لذت برده، به شعرش اشاره میکرد.
البته حق دارند. چون اکثر مردم ما توی ایران تئوری موسیقی یا از حرکت گامها چیزی نمیدانند. ولی در آن قطعه بسیار اتفاقهای موسیقیایی میافتد. یعنی اگر دوستان لطف میکنند و میگویند که نمونهی شعرش قبلا وجود نداشته، باید بگویم که نمونهی موسیقیاش بیشتر کمیاب بوده است.
بله آقاي نامجو
بايد هم ما سوادمان نکشد تا از اين نغمه سر دربياوريم و فقط با اشعار(اشعار؟) آن حال کنيم...اصلاً ايرانيجماعت فقط دنبال محتواست و چيزي از فورمهاي پيشنهادي شما سردرنميآورد. بله آقاي نامجو واقعاً ترانههايتان بر روي Song هاي ديگر که خيلي کمياب بودهاست نشسته است که فقط کمي کرت کوبهين روي آنها دوبارهخواني کردهاست.
امیر میگوید: میخواستم از محسن در مورد مفهوم بعضی کارهایش بپرسم. مثلا توی یک آهنگش میگوید: آی مرد سامری، خفن شدی، در سهراه آذری کفن شدی، من مفهوم بعضی از آهنگها را متوجه نمیشوم. و توضیح خواستهاند. لطفا به این دوستمان بگویید که ای مرد سامری خفن شدی، یعنی چه.
بقیه کارهایم، کارهایی روی اشعار کلاسیک هست، ساخت بعضی از اینها به ۱۶ـ ۱۵ سالگیام برمیگردد، ولی خب هیچوقت فرصت ضبطش پیش نیامد. یعنی فرصتهایی که برایم پیش آمد تا کارهایم را ضبط بکنم،
در اينجا آقاي نابغه نبوغشان را بهرخ ميکشند. طفلي تا بهحال فرصت بروز استعدادهايش نبودهاست.
بله، آن وبسایت توسط یکی از دوستان خود من راهاندازی شد و آن شماره حساب هم شماره حساب شخصی من بود در ایران و کاملا صحت داشته و مورد تایید بوده. بههرحال من نمیدانم باید چی بگویم در قبال اتفاقی که افتاده، ولی این کار اصلا پیشنهاد خود من نبود. مثل همه لطفهای شفاهی که به من میشود، این هم یک لطف دیگری بود. من از این دوستمان و همهی کسانی که بههرحال به وظیفهی فرهنگی خودشان عمل کردند، یا بهتر است بگویم این را وظیفهی خودشان دانستند تشکر میکنم.
يادتان باشد : بدانيد وظيفهي فرهنگيتان چيست...خب؟
ببینید! خانم نازیلا فتحی (نویسنده گزارش نیویورک تایمز)، مثل همهی دیگران به من ابراز لطف داشتند. اما دوستی کامنت گذاشته بود روی سایت رادیوی شما که به آن مطلب یک اعتراض کوچک کرده بود. که من آن اعتراض را قبول دارم، و آن هم اینکه بههرحال چیزی که در متن آن آمده بود این بود که یکجوری تقلیل بدهد نوع موسیقی را به یک موسیقی اعتراضی و شبیه باب دیلن فقط بهخاطر اینکه اشعارش مثلا اعتراضی است. در حالیکه اولا همه کارهای من شعرهای اعتراضی نیست و خیلی از کارهایم هست که وجوه موسیقیایی دارد. یعنی توی قطعهی مثلا «عقاید نوکانتی» من در همه این یکسال و چندماه شاهد بودم که هر کسی میخواست به من بگوید که مثلا قطعه خیلی عالیست و لذت برده، به شعرش اشاره میکرد.
البته حق دارند. چون اکثر مردم ما توی ایران تئوری موسیقی یا از حرکت گامها چیزی نمیدانند. ولی در آن قطعه بسیار اتفاقهای موسیقیایی میافتد. یعنی اگر دوستان لطف میکنند و میگویند که نمونهی شعرش قبلا وجود نداشته، باید بگویم که نمونهی موسیقیاش بیشتر کمیاب بوده است.
بله آقاي نامجو
بايد هم ما سوادمان نکشد تا از اين نغمه سر دربياوريم و فقط با اشعار(اشعار؟) آن حال کنيم...اصلاً ايرانيجماعت فقط دنبال محتواست و چيزي از فورمهاي پيشنهادي شما سردرنميآورد. بله آقاي نامجو واقعاً ترانههايتان بر روي Song هاي ديگر که خيلي کمياب بودهاست نشسته است که فقط کمي کرت کوبهين روي آنها دوبارهخواني کردهاست.
امیر میگوید: میخواستم از محسن در مورد مفهوم بعضی کارهایش بپرسم. مثلا توی یک آهنگش میگوید: آی مرد سامری، خفن شدی، در سهراه آذری کفن شدی، من مفهوم بعضی از آهنگها را متوجه نمیشوم. و توضیح خواستهاند. لطفا به این دوستمان بگویید که ای مرد سامری خفن شدی، یعنی چه.
میدانید که، هیچ آدمی راجع به کارهایش به این سوالها جواب نمیدهد. توی هیچ رشتهی هنری. ولی استثنا بگویم، ببینید... هرچی ابهام توی یک اثر بیشتر باشد، تعداد تفسیرها بیشتر است و این تعداد تفسیرها درست است که تبعات منفی هم دارد، ولی تبعات مثبت هم دارد
باور کنيد از خنده رودهبر شدهام...اين «تفسيرهاي متعدد» هم شمشير داموکلساي بر فرق نقد شدهاستها؟
پس پیشنهاد میکنم به این دوستمان که یک کمی مطالعات تاریخی بکنند.
آره... ولی مرد سامری خفن شدی، کفن شدی، یعنی این که تو در دنیای امروز، در دنیای معاصر نمونهی آن مرد سامری هستی.
باور کنيد اينجا نزديک بود خودم را از خنده خيس کنم...آخر مرده حسابي يک کمي خودت را نگهدار چهرا زود وا دادي و تفسير خودت را ارائه دادي؟
.
.
.
+