آداب خوردن
بذار تا هنوز غذا سفارش ندادیم یه چیزایی بهت بگم...خوب تو گوشات فرو کن...من اگه وسط غذا نتونم حرف بزنم بلند میشم میرم...پس خواهش میکنم نگو دهناتُ ببند لقمهها تو دهنات دیده میشه...من اصلاً غذا رو بدون پریدن لقمه توی گلو نمیخوام...من اگه بخوام سوسولی بخورم باید پاشم برم...خب تصمیم خودتُ بگیر...به من بگو چهکار کنم؟...من اگه نتونم توی نی دوغام فوت کنم غذام هضم نمیشه و حوصله هم ندارم يه مقدار از غذام هم بذارم...ته بشقابامُ باید لیس بزنم...مثل سگ...حواسات هس؟...من دوست دارم بعد غذا همچین سر چوب کبریتُ بشکونم و با تیزی نوکاش لا دندونام خلال كنم تا جیگرم حال بیاد...خلال دندونُ دوست ندارم...بعد تيکههای گوشت لای دندونُ که نوک چوب خلال جمع شده بو بکشم و بکشم پشت آستین كتام...من از این عادتها دارم...از حالا بگم....ببین بذار خیالاتُ راحت کنم...بعد غذا یه آروق محلی هم میزنم و باید حتماً بعدش بگم: الاهی شکر...دهنامُ با تمام کف دستم پاک میکنم و به همهجا میکشم الا روی دستمال کاغذی جلوی دستم...بعد همینطور که پیش به سوی پیشخون میرم تا حساب کنم متوجه میشی پیرهنام از زیر شکم قلنبهام بیرون زده و نافام دیده میشه...هنوز دارم با توک زبونام لای دندونامُ جستجو میکنم كه دست میکنم بیخ جیبهای قلنبه از قفتههای پول شلوارم و با همون حال میگم: چند شد؟...نه دست شما درد نکنهای...نه هیچچیز ديگه...
خب حالا بگو غذا چی میخوری سفارش بدم؟...من که پیتزا میخورم تو چی؟
خب حالا بگو غذا چی میخوری سفارش بدم؟...من که پیتزا میخورم تو چی؟