بي تو              

Monday, September 8, 2008

تو

وقتی با آن لهجه‌ی زیبای‌ات صدا می‌زنی‌ام علی‌رضا و چند نشان ندا می‌پاشی به دنبال‌اش در فضای سربی باران تا با بوسه‌های معلق‌ام و در غلظت شبانه‌‌هایم هم‌بستر شوند،

وقتی می‌پرسی‌ام از آن تصویر بانوی شات‌گان برافراشته چه منظور داشته‌ام ،

وقتی رقم به رقم پیش آمده‌ای به شولای شب و گریخته‌ام‌ات یگان به یگان از اضطرار روز ،

وقتی می‌خوانی‌ام: بگو

می‌گویم‌ات: تو بگو خوب من.