بي تو              

Wednesday, September 10, 2008

ای دل ستان نازنین

حالا شبی نی‌ست که حاج حسن هم حتی سراغ امید را نگیرد. و ما باز همان پاسخ‌ها را داریم. امید را دیگر نداریم. زمانی‌که به فرمان رییس جمهور امید را هوا کردند ، آن بادکنک عظیم «استالین» فیلم زیبای کارگردان روس در نظرم جلوه می‌فروخت. چه فرش گل‌خون‌ای برایش گستردیم و چه قامت رعنایی به عرش‌اش می‌تاخت.
می‌رفت تا مارسیان کافر را به دین حنیف اسلام مشرف کند. می‌رفت تا در راستای صدور انقلاب به دیگر کرات از دنیا عقب نماند. اما امید کجا غیب شد؟
یکی می‌گوید: غیبت صغری‌ست...دل‌نگران نباید بود.
کسی دیگر می‌گوید: امید در کره‌ای موسوم به کره‌ی خضراء و درکمربند ایمنی اوزون‌واره‌ای حمایت می‌شود تا به فرمانده‌ای خضرنبی در روز حساب «یاران چه غریبانه» را جمع‌ گرداند ــ جمع ِکّران ــ به زیر فرمان درآرد بهر تو دهنی ارتش نگون‌بخت ناسا. امید برای آن‌روز رفته به آشیانه‌ی امید.
کسی دیگر می‌گوید: صهیونیسم بین‌الملل و قُطّاعان ِ طُرُق راه شیری را سد کرده‌اند و به دست‌یاری اینطلجنت سرویس ربوده‌اندش.
کسی دیگر می‌گوید: ها ، کار کار انگیلیزی‌هاست.

من اما می‌گویم: خدای جنگ ، مارس ، هرجا باشد پشت و پناه امیدمان.
من اما می‌گویم: جای 313 یار شریف و پاک‌زی‌ست در کره‌ی خضراء یا همانا مریخ بهرام‌نما سبز سبز.