بي تو              

Friday, March 13, 2009

پرستوها همه رفتند... كبوترها همه رفتند...

قديم هركس پا به سن مي‌گذاشت «چپي» مي‌شد...حالا «چيپ» مي‌شود...

آخر سال نزديك مي‌شود...هركس به‌اندازه‌ي توان‌اي كه دارد از وب‌لاگ‌هاي از دست رفته‌ي در طول سال بنويسد كه جاي خالي‌شان ديگر (حتي) حس نمي‌شود...وب‌لاگ‌هايي كه به حيات مادي خود ادامه مي‌دهند اما مرگ مغزي شده‌اند...نويسنده‌گان‌شان با گذاشتن پاي به سن و به‌ميزان تغييرات ترشحات هورموني (از جمله: استروژن و پروژسترون) دچار نارسايي دل‌بري شده‌اند و وقار قلم‌شان به تقرر (بي‌قراري) كمر تغيير لحن داده است...

دوست ندارم نام اين وب‌لاگ‌ها را بياورم...بگذاريد تنها براي وفات آن عزيزان شمع‌اي برافروزم و حقيقت تلخ يائسه‌گي را بپذيرم...

اگر دوست داشتيد خودتان اين بازي تلخ را براي خودتان ادامه دهيد...
اگر دوست داشتيد مثل يك چك بي‌محل كف خيابان به دم جاروب رفت‌گر بدهيد و باك‌تان نباشد از روفته شدن‌شان...يا اگر خيلي حس نوستالژيك و حرمت‌گزاري داريد، شركت در طرح سامان‌دهي وب‌لاگ‌هاي باسابقه و سال‌مند...وب‌لاگ‌هاي بي‌سرپرست...و سرآخر واسپُري به موزه‌ي «بلاگزيوم» در قالب وب‌لاگ‌هاي خشك‌شده معروف به «بلاگسودرمي» به‌نظرم از راه‌كارهاي اصولي و عملي در اين‌باره است...

.

.

.

* نكته:

اين جمله از كدام نويسنده‌ وب‌لاگ است؟

به خدا اگر خورشيد را در دست راست من ماه را در دست چپ من يا به‌عكس بگذارند و ستاره هم باشد نگاه‌اش هم نمي‌كنم هيچ ، به غلظت آب بيني بز و تعداد وصله‌پينه‌هاي كتوني آل استار-ام اين وب‌لاگ ارزشي ندارد

جواب: خودم
.
.
.
عكس قرار است تزئيني باشد / منبع