بيتابي اشرافي
من اصولاً آدم بد پيلهاي هستم و بد نبود مرا در بخش استخراج استعدادهاي درخشان استخدام ميكردند...خلاصه با توجه به اين خصوصيات نوشتههاي وبلاگ نا آرام و بعد از آن نوشتههاي برزينمهر بدجور نوسانات ذهني مرا بهخود مشغول داشته است...و هرچه نوشتهها پيشتر ميروند ، اثرگذاري و زيباييشان دوچندان ميشود...نوشتههاي بزرينمهر به ما ميآموزاند كه بيآنكه اداي آدمهاي عصبي را دربياوريم ميتوانيم خشم منحصر بهفردي داشته باشيم...قلم برزينمهر دقيقاً مرا به ياد بازيهاي داستين هافمن مياندازد...قلم بيتابي دارد...اما كمتر دستاش براي شكستن چيزي دراز ميشود...اهل نصيحت نيست...اما از نافرماني هم زياد دل خوشي ندارد...
بيتعارف مينويسم: يكي از سركيفيهاي اينروزهاي من نوشتههاي برزينمهر است...قلم برزينمهر مرا به ياد ادبيات دهه 50 آمريكا مياندازد...يك بيتابي اشرافي...يك نجابت آشفته...
بيتعارف مينويسم: يكي از سركيفيهاي اينروزهاي من نوشتههاي برزينمهر است...قلم برزينمهر مرا به ياد ادبيات دهه 50 آمريكا مياندازد...يك بيتابي اشرافي...يك نجابت آشفته...