بي تو              

Monday, June 1, 2009

بزرگ ستاره‌دار


دوستان ناراحت مي‌شوند وقتي مي‌گويم ‌ آن بزرگ* اگر از سقرات با صفت شيرين پف‌يوز ياد مي‌كند حق داشت و چه‌را آن بزرگ را به توپ شطحيات مي‌بنديد؟...به خداي ناباورتان سوگند نمونه‌ي پف‌يوزي را در همان دونگ سقرات بايد جست...حالا افلاتون از دموكراسي بنالد كه استاد را همين دموكراسي به گا داد...نبايد سقرات پف‌يوز شوكران به حلق سرازير مي‌كرد؟...
علي حاتمي استاد اين قرينه‌هاي تاريخي بود و ما فقط چسبيده بوديم به شعبان استادخاني (استخوني)‌اش...يكي نپرسيد چه‌را قوام مثلاً نشد شهرام دوام و خان مظفر نشد مرد خاكستري روي بالكن؟...

به حضرت‌ات سوگند خسته شديم هرچه با فن استعاره به لاك كلمات خزيديم و بعدش مجبورمان كردند ابرويي باز كنيم و به چش‌وچال آن زيبارو هم با «وسمه‌»ي توضيحات واضحات هي ريديم...به خودم مي‌گويم: همه‌ي اين خريت‌ها خرج‌اش يك كايلي مينوگ بود...با آن بدن تمام‌سكسي كه پوز هرچه بهاره ره‌نما و پگاه آهنگراني و قس عليهذا را بزند...يا نه، چه‌را راه دور برويم؟ يكي ني‌ست بگويد شيخ مومن چه‌را از هديه‌ي انتخاباتي خانوم تهراني غفلت ورزيدي؟...امير تتلوي به اصطلاح بد دهن براي ميري خواند چه‌را ساسي‌مانكن ما كه با پارميداي او همين سبزينه‌پوشان خزوخيل مست مي‌كنند حتي حرمت نگاه داشت و دم نزد؟...
كاش علي حاتمي مي‌بود و فيلم‌اي تبليغاتي با مولفه‌هاي خودش مي‌ساخت...كاش كاش...

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* بزرگ ستاره‌دار چه‌كس مي‌تواند باشد جز نيچه؟