بي تو              

Tuesday, April 17, 2007

حتماً جوک اون مورچه رو شنيدين؟

ساده‌ست و البته مث ديگه جوک‌ها نيست...چون خيلي غمگينه...

يه روز يه مورچه از پشت پنجره‌یِ يه خونه عاشق مورچه‌یِ هم‌سايه مي‌شه...روزها و شب‌ها تو تب و تاب رسيدن به ‌او بوده...تا اين‌که چرخ گردون نه‌دو روز بل‌‌که فقط يه بار بر مراد او مي‌‌گرده و مي‌تونه بره اون‌طرف پنجره...اما چيزي مي‌بينه که کاش نمي‌ديد: معشوقه‌یِ عزيز که انقدر مورچه‌یِ ما واسه‌ش به آب و آتيش مي‌زد چيزي جز يه پَر ِچایِ خشک نبوده...

حالا به خودم مي‌گم: فقط يه روز احساس خوش‌بختي مي‌کنم...اون‌هم روزيه که با همين چشام ببينم من‌اي که انقدر واسه‌یِ اين زنده‌گي مي‌ميرم و زنده مي‌شم...يه‌بار هم زنده‌گي واسه من مي‌ميره...