Amnesia
چند سال پیش که فیلم «رنگ خدا» تا کاندیداتوری اسکار پیش تاخت و بازیگر نابینایش را دستبهدست میکردند ، مووسه معظم امام خمینی وابسته به آیتالله مصباح یزدی پس از نمایش آن فیلم از کارگرداناش دعوت کرد تا در کنار منتقد همراهاش ، آقای مسعود فراستی و نیز تهیهکنندهاش به کم و کیف فیلم و پرسش و پاسخ جماعت روحانی حاضر در تالار بپردازد...بنده هم از طرف یک مووسسه پژوهشی-سینمایی که در آن مشغول به کار بودم در آن جلسه دعوت بودم...انتهای تالار نشسته بودم تا در فرصت مقتضی دُنبام را روی کولام بگذارم و جیم بزنم...اما گفتههای منتقد همراه راجع به زبان تصویر کارگردان مرا واداشت تا پرسشی کاغذی از انتهای تالار ، دستبهدست ، به او برسانم...
به منتقد همراه دلایل گلایهی خود را از اندیشهی جاری در فیلمهای مجیدی گفتم و یک مقایسه ساده با فیلم یک خداناشناس که از قضا از یک بستر کاملاً مذهبی برخاسته بود یعنی فیلم «فراموششدهگان» بونوئل را مثال آوردم و از منتقد همراه و نیز آقای کارگردان دلایل تقدس فقر در جهانبینیشان را بازپرسیدم که متأسفانه نه کارگردان و نه منتقد همراه دلیلی نیاوردند و تنها به حالت بیاعتنایی خود و جستجو لای حضار و یافتن این پرسشگر نفوذی اکتفا کردند...من هم نرم نرم در حاشیهی نور انتهای تالار جلسه را ترک کردم و دیگر منتظر فلسفهی انتظار نماندم و عطای منطق جماعت مذهبی را به لقایشان بخشیدم...حالا میبینم هفتان همچین مطلبای گذاشته است...فراموشی هم خوب چیزیست...
به منتقد همراه دلایل گلایهی خود را از اندیشهی جاری در فیلمهای مجیدی گفتم و یک مقایسه ساده با فیلم یک خداناشناس که از قضا از یک بستر کاملاً مذهبی برخاسته بود یعنی فیلم «فراموششدهگان» بونوئل را مثال آوردم و از منتقد همراه و نیز آقای کارگردان دلایل تقدس فقر در جهانبینیشان را بازپرسیدم که متأسفانه نه کارگردان و نه منتقد همراه دلیلی نیاوردند و تنها به حالت بیاعتنایی خود و جستجو لای حضار و یافتن این پرسشگر نفوذی اکتفا کردند...من هم نرم نرم در حاشیهی نور انتهای تالار جلسه را ترک کردم و دیگر منتظر فلسفهی انتظار نماندم و عطای منطق جماعت مذهبی را به لقایشان بخشیدم...حالا میبینم هفتان همچین مطلبای گذاشته است...فراموشی هم خوب چیزیست...