جنبش ازگليسم به پيش
جاهايي كه عصبي هستم نميتوانم ريشخند نكنم...وقتي خبر دستگيري اميدرضا را اولينبار شنيدم...كمي جستجو كردم تا وبلاگ دستكم اميدرضا را بيابم...اما...اما...اما...و جز ريشخند چيزي نبود...تنها چيزي ميديدم آن بهبههاي بود كه جيگرطلا و ايادي كت و كونگندهش براي هودركشان راه انداخته بودند...منظورم ايادي چپچس ساكن كانادا است...جنبش ازگليسم براي هودرك سينهزني و زنجيرزني راه انداخته بود...همانجا يادم آمد كه بايد نيشتري بزنم به آن ايادي كتوكون گندهي ساكن كانادا...به همان جنبش ازگليسم...چيزي نوشتم از خشم و ريشخند كه دست پرتابگر لنگهكفش را پيوند بزنم به اميدرضا...ديدم ناگهان سرازير شدند از در و ديوار بالاترين...و هركس نويسنده را به توهم و چرندگويي متهم كرد و آنقدر خوشبختانه مخاطب باهوش و نابغه زياد داريم كه فرق ريشخند و جديت را درنمييافت...براي جنبش ازگليسم دو خط اضافه كردم بر همان يادداشت تا كمي شعورشان را بالا ببرم...بيفايده بود...گذشت...عبوريها راهشان را كشيدند و رفتند...و مجتبي تنها ماند ، مانند هميشه و يكتنه بر جنبش ازگليسم تاخت و با اينكه بهگمانم ميرسيد او مخاطبان جديتر و زبدهتري دارد...اما او هم در توطئه سكوت گرفتار آمد...چون جنبش ازگليسم و ديگهاي خوراكپز هميشه كمان بهدست ِمنصف!!!!!!!! بايد از بلندگوي خودشان ميگفتيم و فيدبكها را به آمار ديگوديگبَرشان ميسپرديم...
گذشت تا اميدرضا هم جان سپرد و دوباره مخاطبان عبوري و علافهاي جنبش ازگليسم از در و ديوار بالاترين سرازير شدند و عجبا كه دوباره بر همان لينك و همان يادداشت آويختند...و عجبا كه هيچ باز درنيافتند پيام آن يادداشت را...
بيآنكه به آن يادداشت و جنبش ازگليسم لينك بدهم...از خير هرچه اطلاعرساني و شيرجه در دل معجزهي موجپرستان ميگذرم و تا اطلاع ثانوي ديگر كاري به كار هيچ خبري نخواهم داشت...چون قارچ سمي و غدهي سرطاني جنبش ازگليسم هنوز بر سر كار است و انشاءالله هر وقت جناب كمانبهدست بخواهند همهچيز روبهراه خواهد شد...
آن آقا هم كه حسرت وبلاگنويس نبودن عشقي را ميخورد خوب اطلاعرساني و نگاه انتقادي دارد...اينبار هم كه بهانه ندارد براي وبلاگاي كه در حوزهي موسيقي و فرهنگ قلم ميزد...دارد؟...بهتر است در هما ن صف بانك عربدهاش را بكشد و جنبشي غيرمجازي علم كند...جنبشي از جنس ازگليسم ...بيخيال رفقا...تبريك عيد نوروز به كمك عباس كيارستمي هم بد نيست...
*
بايد كشيد پايين و شاشيد بر هرچه جنبش عنفورماتيك وطنيست...بيخيال اطلاعرساني...
ما را به همان عشق كوچك و ساده خودمان بس كه ديگر فيگور هيچ عنتري ما را جذب نميكند...اين يادداشت هم آخرين يادداشت غير عاشقانهام خواهد بود...